جلیل مقدم – روزنامه نگار
همبستگی آنلاین: مرحوم طالقانی روحانی نو اندیش و ملی گرای دوران ما بود ، درکوران انقلاب و دوره کوتاه عمربعد از انقلابش برای بسیاری ازما مرجعیت داشت ودر تراز یک رهبرو پدر با جاذبه حد اکثری ، نیروهای انقلاب را دور خود جمع داشت، وبه قول مولانا :
هر کسی از ظن خود یار اوشد اگر چه که مهلت نیافت اسرار درون خود را با مخاطبانش بگوید .
آیت الله طالقانی آنقدر اهمیت داشت و این امکان برایش وجود داشت که اگر می خواست می توانست با پشتوانه مردم و هوادارنش در عرض بنیانگذار انقلاب اسلامی قرارگیرد اما برای هدفی بزرگتر ترجیح داد خود را ذیل رهبر فقید انقلاب تعریف کند.
طالقانی برخلاف روحانیتی که پس از او در مصدر قدرت قرارگرفتند اسیر دوگانه ملی – مذهبی نشد و توفیق ایران وانقلاب ایران را در هم افزایی فرهنگ ملی و باورهای دینی می دانست .
یکی از دلایل وفاق حداکثری اوایل انقلاب حضور آیت الله طالقانی و نوع نگرش او به مقوله دین بود که برای نسل جوان مثل من و دیگرانی که انقلابهای دینی را خسارت بار می دانستند ، آینده ای روشن وقابل باوررا ترسیم می کرد.
با اندیشه طالقانی و امثال مطهری وبهشتی افق پیش روی انقلاب بسیار روشن وامید بخش بود و جمهوری اسلامی با گفتمان آنها مشروعیت حداکثری یافته بود .
و اما اینک مشکل اساسی زمانه ما روحانیونی هستند که از قضا حاکمند ومتاسفانه در زمان دیگری زندگی میکنند حال آنکه جامعه تحت مدیریت آنها در زمان دیگر!. یکی غرق درمتون فقهی گذشته به دنبال راه شرعی برای تولیت بر مردم است و مردمی که در دنیای به هم پیوسته و غرق در دانشهای نوین در جستجوی آرمانهای دیگری هستند وطبیعی است وقتی دو گروه از افراد در زمانهای متفاوت زندگی میکنند هیچ همدلی و درکی نمیتواند میان آنها به وجود آید.
افسوس مضاعف دیگر آنکه نظام حکمرانی هرچه پیشتر امد نوزایی ونوید بخشی که نداشت هیچ ! به زمان گذشته بیشتر فرو رفت وحسرت مردم نیز افزونتر شد . سکان هدایت مملکت در دست افرادی قرارگرفت که سمت تاریک تاریخ اسلام را الگوی حکمرانی قراردادند وبی توجه به نیازهای روز جامعه از دل باورهای غیر قابل باور! با تمسک به قدرت بی راهه ای را رفتند که نتیجه اش شده جاییکه اکنون ایستاده ایم .
آیت الله طالقانی با نگاه روز و درنظر داشتن مقتضیات زمان قرآن را تفسیر کرد وراه را برای فهم آسان جامعه باز کرد تا جاییکه نقل است دكتر شریعتی نیز تحت تاثیر معارف دینی و قرآنی آیتالله طالقانی بود.
ویژگی تفسیر پرتوی از قرآن آیت الله طالقانی توجه به نیازهای سیاسی و اجتماعی جامعه است.
به طور مثال آیت الله آیه «و لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» را بر اساس نیاز جامعه ایران تفسیر میکند و میگوید: «لیقوم الناس» برای اینکه مردم خود بجوشند و قیام کنند، نه اینکه پیامبران مردم را به قیام وادارند.
و یا درباره آزادی میگوید: «ما كه دستوری چون «لا اكراه فی الدین» داریم چرا باید از آزادی در ابعاد گوناگون ترس داشته باشیم و آزادی دیگران را سلب كنیم؛
نکته مهم در دیدگاههای آیتالله طالقانی مردم محوری وقابل پذیرش کردن مبانی دینی توسط توده مردم بود .او برای اینکه بتواند بهطور مستقل، قرآن و معارف اسلامی بهخصوص نهجالبلاغه را ترویج کند از حوزه بیرون آمد . در تهران که از جهت علمی و اجتماعی، محیط پیشرفتهتری بود مستقر شد.
طالقانی نیک دریافته بود که از محتوای دروس حجره ای درس حکمرانی برای نسل قرن بیستمی گرفته نمی شود و به همین دلیل در تهران و در میان جوانانِ آن روز و کسانی که تشنه شنیدن حقایق ناب اسلام از قرآن و نهجالبلاغه بودند، مشغول فعالیت شد و بعد از شهریور ۱۳۲۰ هم در میان انجمنهای اسلامی دانشجویان، معلمین، مهندسین و پزشکان حضور داشت.
اما راز محبوبیت آیتالله طالقانی چه بود ؟
او خود را در خدمت همگان میدانست و همه مردم، مسلمان و غیرمسلمان، شیعه و غیر شیعه را به چشم انسان نگاه میکرد و حتی افرادی را هم که به خدا اعتقاد نداشتند، بهعنوان یک انسانی مینگریست که در شرایط خاصی قرارگرفته و از راه بیرون رفتهاند نه اینکه آنها را کافر و نجس بداند.
آیتالله طالقانی شناخت کاملی نسبت به دنیا داشت و پیوسته در زمینه مباحث تاریخی و اجتماعی و سیاسی مطالعه میکرد و لذا به دنیا از منظر شوونات انسانی نگاه میکرد، یعنی اینطور نبود که مثلاً بلوکی را که خارج از اسلام بود پلید بداند، بلکه تنها مخالفت و نفرت ایشان از کسانی بود که میخواهند انسانها را به استعمار و استثمار درآورند. در غیر این صورت نسبت به همه مردم یعنی مسلمان و غیرمسلمان با دیدگاه انسانیت نگاه میکرد و نسبت به هیچکس نفرت نداشت. درواقع آیتالله طالقانی به همه به چشم انسان و بهعنوان فرزندان خود نگاه میکرد و میخواست همه را با اخلاق انسانیِ خوب هدایت کند و از همین جهت همه مردم شیفته اخلاق انسانی ایشان بودند و هم او را دوست داشتند و هم به او احترام میگذاشت.
وصف پدر طالقانی برای او ناشی از همین نوع نگرش بود که اکنون حکم کیمیا یافته است . آیتالله طالقانی یک الگوی پسندیده از یک روحانی ملی گرای دین باوربود که ایران وایرانی را در بستر زمان خود سربلند دوست می داشت وبرخلاف اکثر روحانیت در یک چارچوب خاص حتی در چارچوب قالب دین فکر نمی کردو اندیشه او همیشه نو وبا جهانِ نو هماهنگ بودو روی آن تأکید بسیاری داشت .
باید تاکید کنم روحانیت حاکم اگر بنای وفاداری به جمهوریت و مردم سالاری دارد باید از سیره فکری طالقانی در باب اداره مملکت درس بگیرد. جامعه بحرانزده ایران میتواند با اندیشهها و باورهای ایشان درک بهتری از جمهوری اسلامی بیابد و آزادانه تر نفس بکشد.
تفکر سیدمحمود طالقانی که یک انقلابی تمام عیاربود در دسته نواندیشان قرار دارد و به لحاظ کاربردی نیز در زمان خود وحدت بخش بود. برای درک بهتر موضوع شما را به مطالعه جو سیاسی سالهای اول انقلاب و جایگاه تفکر مرحوم طالقانی در بستر جامعه که همانا وحدت بخشی وجه ممتازآن بود ارجاع می دهم که قطبهای متضاد اجتماعی را به هم پیوند میداد. طالقانی ، مطهری ، بهشتی و شریعتی نقطه عطف و حلقه وصل نیروهای متضاد در آن مقطع مهم بودند.
جریان ملی گرایی و به ویژه مبارزات دکتر مصدق بسیار مورد توجه آیت الله طالقانی بودوهمواره روشنفکرانی چون بازرگان و شریعتی را مورد تمجید قرار می داد و البته که ملی گرایی آیت الله طالقانی بر اساس آنچه ذکرشد در پیوند با اسلام بود و با فهم کامل از ضرورت رابطه طرفینی فرهنگ غنی و قوی ملی و دینی در پی برقراری این موازنه بود .
در واقع آیتالله طالقانی این جریان فکری را به سبب توانایی اش در احیای اسلام و دین برای نسل جوان و جذب جوانان به دین مورد توجه قرار داد و همواره از روشهای آنها برای احیای دین اصیل اسلام بهره برد. وی همواره در طول زمان حیات خود با بازرگان در حوزههای مختلف همکاری کرد و در ارتباط با جوانان همواره با اگاهی از روشهای شریعتی و نوع تبیین او از اسلام و بهرهگیری از علوم جدید در تبیین دین استفاده نمود
جدای از نقش دینی و سیاسی ، طالقانی یکی از چهرههای شاخص «اسلام اجتماعی» است. اسلامی که دغدغهاش تحول اجتماعی و روشش، درآمیختن با جامعه و توجه به جامعه اما مستقل از قدرت سیاسی در کلام و کردار است .
نخست درک اجتماعی از دین، قرابت دین و جامعه و مبنای اجتماعی دین، تاکید بر کار جمعی، همکاری اجتماعی، تعاون و فعالیت انجمنی و همچنین تاکید بر آغاز فعالیت از گروههای کوچک جامعه و اصناف، دانشجویان، معلمان، مهندسان.
در طول تاریخ اسلام نیز هر گاه مدعیان دین داری با محوریت توجه به آحاد مردم و نفوذ اجتماعی فعالیت داشته اند در تقویت دین داری موفق تر بوده اند .
اما چرا طالقانی مصداق اسلام اجتماعی است؟ به این دلیل که در اندیشه، موقعیت و مشی طالقانی عناصریست که باعث میشود، پروژه اصلاحی وی با پروژه اجتماعی، قرابت ترجیحی یابد. اندیشه و زندگی، بینش و مشی عملی طالقانی، همه عناصر آنچه میتوان اسلام اجتماعی نامید را داراست. درک طالقانی از سیاست با درک مسلط که معطوف به کسب قدرت سیاسی است، متفاوت است. طالقانی همراه جریان اسلام سیاسی بود و یکی از چهرههای این جریان محسوب میشود اما به دلیل درکی که از سیاست دارد، با این جریان متمایز میشود. آیت الله طالقانی بالصراحه می گوید : ” ما ( روحانیت ) داعیه حکومت نداریم.” بنابر این باور ، طالقانی از جریان مسلط اسلام سیاسی متمایز میشود و با جریان اسلام اجتماعی قرابت مییابد.
به هرصورت برای ما که به وعده های روشن روحانیونی چون طالقانی چشم امید داشتیم وپای کار انقلاب و جمهوری اسلامی عمری را گذاشتیم واینک در کژرا هه ای افتاده ایم که فکرش را نمی کردیم ،حرجی نیست که که در این زمانه جای امثال آیت الله طالقانی را خالی کنیم و یادش را گرامی بداریم .
