تدارک سفره هفتسین که هر سینش هزینهای ندارد و حضور تمام اعضای خانواده پای این سفره میتواند شادی را دوچندان کند.
این روزها همه چیز بوی عید و نوروز میدهد. خیابانها باز هم رونق گرفته و گلفروشیها و تنگهای ماهی گلی بساطشان را پهن کردهاند.
بوی عود و سمنو و طعم خوش بهار…
اما امسال دست به جیب شدن چندان راحت و ساده نیست. دلار و تحریم کاری کرد که سفرهها از تجمل خالی شود.
شاید تا دیروز اگر گوشیامان دلمان را میزد او را به گوشهای میانداختیم و به دنبال آخرین مدل عرضه شده در بازار بودیم اما دلار کاری کرد تا برای خریدهای غیر ضروری بسیاری خانهنشین شوند.
نوروز بزرگ با شادیهای کوچک
میگویند این روزها کار سمساریها رونق گرفته و فروش وسائل دست دوم از مجازی تا حضوری دست و پا برایش میدهند.
به راستی چه باید کرد؟
آیا با امکانات کم و بیپولی نمیشود شادی کرد؟
آیا باید دائماً به فرزندانمان بگویید گرانی است و نداری؟
و آیا همه چیز به پول ختم میشود؟
وظیفه مردم و دولت در شرایط تحریم برای تزریق شادی در بطن جامعه چیست؟
آنچه که به نظر میرسد مسؤولان میتوانند انجام دهند:
– فعال کردن کارناوالهای شادی به هر شکل ممکن؛ از حمایت بیچون و چرای حاجی فیروزهایی که این روزها در جای جای شهر با چهره سیاه، شادی میفروشند تا آن جوانی که ساز به دست ترانههای بهاری را عرضه میکند.
– برگزاری جشنهای رایگان شبانه در جای جای کشور.
– تغییر چهره شهرها از حالت خشک صنعتی به پویایی بهاری!
و اما خودمان چه میتوانیم بکنیم؟
داشتن پول یعنی امکانات و رفاه بیشتر اما این به منزله نشاط بیشتر نیست. خرید یک ظرف سمنو و نشستن در کنار خانواده و میل کردن چندان هزینهای ندارد.
برنامهریزی کردن برای خانواده و رفتن به بازار و دیدن حال و هوای مردم در روزهای پایانی سال هزینه نمیخواهد و میتواند حال ما را دگرگون کند تا از زندگی مکانیکی روزانه خارج شویم.
تدارک سفره هفتسین که هر سینش هزینهای ندارد و حضور تمام اعضای خانواده پای این سفره میتواند شادی را دوچندان کند.
یادمان باشد که فریاد و فغان از گرانی نه تنها کمکی به ما نمیکند بلکه سبب میشود تا ذهنمان به سمت منفیها گرایش پیدا کند و همسر و فرزندان را درگیر مسائلی کند که چندان فرقی در آینده زندگیامان نخواهد کرد.