در شرایطی که با پیروزی جو بایدن و شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، احتمال بازگشت آمریکا به برجام و در نتیجه احتمال مذاکره میان ایران و آمریکا در قالب برجام افزایش یافته و بسیاری از کارشناسان نیز بر آن تاکید کرده اند، روزنامه کیهان روز یکم آذر ۹۹ در مطلبی با انتقاد از هرگونه مذاکره با آمریکا حتی «زمزمه» چنین مذاکرهای را عاملی دانسته که با تکیه بر آن کشورهایی نظیر چین و روسیه و هند «درباره صداقت ما شک می کنند» و بر همین اساس، به زعم این روزنامه، «با این کار راههای غیر از آمریکا و اروپا هم برای ما ناامن می شود.»
کیهان پا را فراتر هم گذاشته و گفته این کشورها با همین زمزمههای چند روز اخیر هم به ما شک کرده اند: «آنان با این زمزمهها درباره صداقت ما در اصلاح سیاست خارجی و روی کردن به «سیاست اولویت شرق» شک میکنند کما اینکه شک کرده و بیرغبتی نشان دادهاند.» اصولگرایان و رسانههای آنان از جمله کیهان بارها و بارها مخالفت خود را با هرگونه تنش زدایی با کشورهای غربی و به ویژه آمریکا نشان داده اند و دلایل این موضوع هرچه باشد، در اصل وقوع آن تردیدی نیست. اما آنچه عجیب است اینکه چرا برخی از اصولگرایان سنگ کشورهایی مانند روسیه را تا این حد به سینه میزنند؟
آنچه کیهان بر آن اصرار دارد، از چند بعد قابل بررسی است؛ اول اینکه کشورهای دنیا چه شرقی و چه غربی، سیاست خارجی خود را بر اساس «منافع ملی» خود تنظیم میکنند نه خوشایند دیگر کشورها. حتی در مواردی که با برخی قدرتهای شرقی یا غربی نیز همسو میشوند باز هم آنچه این همسویی را تایید میکند منافع ملی آنهاست. امروزه کمتر تحلیلگری است که بر این واقعیت مسلم تردید کند. بر همین اساس، هند، روسیه و چین نیز دقیقا تصمیماتی میگیرند که با منافع ملی آنها سازگار باشد و نوع همکاری آنها با ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
البته این موضوع لزوما بدان معنا نیست که همکاری این کشورها با ایران به زیان ایران و به نفع آنهاست؛ بلکه برعکس آنچه اصولگرایان میاندیشند، معمولا روابط بین کشورها به گونهای است که هر دو طرف از آن سود ببرند نه اینکه یکی به دنبال پیروز شدن خود و بازنده شدن و ضرر دیگری باشد؛ این موضوع حتی در مواجهه کشورهایی که با هم در حوزهای خاص دشمنی دارند نیز به چشم میخورد و میتوان نمونه ان را در سالهای پرتنش اخیر میان آمریکا و چین به وضوح مشاهده کرد. با این تفاسیر، چه ایران با آمریکا مذاکره کند و چه نکند، کشورهای هند، چین و روسیه در روابط خود با ایران بر اساس منافع تصمیم گیری میکنند و از طرفی، تضمینی برای «اولویت دادن به شرق» از سوی ایران به این کشورها نیز داده نشده که نگران نقض آن باشیم.
اما موضوع دیگر در این خصوص آن است که اصولگرایان و به ویژه کیهان و مدیرمسئول آن بارها در سالهای اخیر ضمن حملات قابل پیش بینی به هرگونه احتمال تنش زدایی در روابط با آمریکا، به طور غیرقابل درکی از روسیه حمایت کرده اند. این حمایت در مواردی چنان عجیب بوده که به سختی میتوان دلیل منطقی و موجهی برای آن یافت.
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان روز سوم آذر سال ۹۴ با بیان موضعی، دلیل این تناقض را توضیح داده، اما توضیحات او صرفا بر ابهام ماجرا افزوده است. خلاصه توضیحات او این است که «بدعهدی و مکر روسیه یک «احتمال» است که در صورت وقوع به آسانی قابل جبران و بازگشت خواهد بود، ولی کینهتوزی آمریکا «احتمال» نیست، بلکه واقعیتی غیرقابل انکار و محسوس و ملموس است.»
او در یادداشتی در تاریخ مذکور تصریح کرد که «برخلاف رئیسجمهور و سایر دولتمردان آمریکایی- از کارتر تا اوباما- که در اوج کینهتوزی و جنایات وحشیانه علیه ایران اسلامی دست سالوس به همراهی با جمهوری اسلامی ایران و همکاری در معادلات و مناسبات منطقه دراز میکنند، پوتین، ابتدا و قبل از دیدار اخیر با رهبر معظم انقلاب، سابقهای از اقدامات عملی در بستر سیاستهای اعلام شده جمهوری اسلامی ایران را با خود همراه کرده است تا مقدمهای قابل قبول و اطمینانآور برای ادامه همکاری باشد و نه مانند دست چدنی پوشیده در دستکش مخملین اوباما که با حیله به سوی ایران دراز شده بود و با درایت ملکوتی رهبر معظم انقلاب، پس زده شد.» او همچنین تاکید کرد که «همکاری ایران و روسیه در مقابله با جنگ نیابتی آمریکا و متحدانش علیه جبهه مقاومت که در سوریه و عراق جریان دارد و یکی از اصلیترین مسائل سرنوشتساز این روزهای منطقه و جهان است، تجربه قابل قبولی برای ادامه تعریف شده این همکاری است.»
از آن عجیب تر، اینکه شریعتمداری یک سال قبل از آن نیز با صادرات گاز ایران به اروپا به این دلیل که ممکن است در دعوای اروپا و روسیه به ضرر روسیه تمام شود، مخالفت کرده و مسئولان موافق این اقدام را فاقد لیاقت خوانده بود. ماجرا این بود که پس از حوادث اوکراین در آن سال و نقش آفرینی روسیه که موجب جدایی کریمه از اوکراین و پیوستن آن به خاک روسیه شد، درگیری شدیدی میان آمریکا و اروپا از یک طرف و روسیه از طرف دیگر رخ داد. در جریان این درگیری دو طرف تحریمهای بی سابقهای علیه هم وضع کردند و صادرات گاز روسیه به اروپا از طریق اوکراین هم قطع شد.
در آن زمان برخی پیشنهاد کرده بودند که ایران میتواند گاز اروپا را تامین کند و بازار مناسبی را در اختیار بگیرد. اما شریعتمداری در ۱۸ اردیبهشت ۹۳ با ابراز خرسندی از این اقدام روسیه به ستایش کم نظیری از آن پرداخت و نوشت که «آیا از اینکه دشمنان وحشی و تابلودار مردم مظلوم و شریف ایران بعد از تحریمهای ضد بشری علیه ایران اسلامی، خود در باتلاق تحریم گرفتار شدهاند، احساس رضایت نمیکنید و در این ماجرا، دست انتقام الهی را – هر چند که از آستین روسیه بیرون آمده باشد – نمیبینید؟ آیا هیچ ایرانی مسلمان یا غیرمسلمانی را که فقط از اندک غیرت دینی و ملی برخوردار باشد میتوان نشان داد که از بحران پیشروی دولتهای اروپایی احساس رضایت نکند؟»
او سپس ایده صدور گاز به اروپا را با صراحت هر چه تمامتر «خیانت» دانست و نوشت: «حالا اگر بشنوید که برخی از مسئولان محترم کشورمان درپی نجات دشمن از بحران یاد شده هستند چه احساسی پیدا میکنید؟! برای تصور دقیقتر ماجرا، فرض کنید که تانکهای دشمن در حال تخریب سنگرهای رزمندگان اسلام و قتل عام آنان هستند، ولی ناگهان با مانعی روبرو میشوند که آنها را از حرکت باز میدارد و یا حرکت آنها را کُند و دشوار میسازد. حالا اگر مشاهده کنید افرادی در لباس رزمندگان خودی برای رفع مانع تلاش میکنند آیا جز این است که اقدام آنان را در حمایت از دشمن و خیانت به جبهه خودی تلقی میکنید؟!»
او در ادامه با تمجید از اقدام روسیه به حمله به دولت روحانی پرداخت و نوشت: «طی چند هفته اخیر بارها شاهد بودهایم برخی از دولتمردان محترم در مصاحبههای داخلی و خارجی خود اعلام کردهاند که «ایران برای صدورگاز به اروپا آمادگی دارد»! یعنی به زعم آنان، ایران آماده است با صدور گاز به اروپا، کشورهای اروپایی را از بحرانی که بهعلت قطع صادرات گاز روسیه با آن روبرو شدهاند، نجات بدهد!»
از نظر شریعتمداری، در «خوشبینانهترین برداشت» مسئولانی که این پیشنهاد را داده اند، «کمترین و ابتداییترین شایستگی و لیاقت را برای حضور در مسئولیتهای کنونی ندارند! و ادامه حضورشان در مسئولیت آب ریختن به آسیاب دشمن است.» نکته قابل تامل اینکه روسیه بیش از سه چهارم گاز موردنیاز اروپا را تامین میکرد و سالانه ۸۰ میلیارد دلار از آن درآمد داشت. ایران هم به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز دنیا اگر فقط نصف یا حتی یک چهارم این بازار را به دست میگرفت، رقمی بسیارمطلوب به دست میآورد که از درآمد سالهای اخیر صدور نفت کشور نیز بالاتر بود.
فارغ از مسائل اقتصادی، اگر ایران می توانست اروپا را از نظر گازی به خود وابسته کند، طبعا یک اهرم فشار مناسب در هر مذاکره ای در اختیار داشت و اروپایی ها وادار می شدند در بسیاری از موارد سیاسی از جمله مسئله هسته ای و مسائل منطقه ای رضایت ایران را نیز در نظر بگیرند؛ درست همان کاری که روسیه با آنها کرده بود. با این حال، حسین شریعتمداری و بسیاری از همفکران او با این ایده ها مخالفت کردند چراکه آن را به زیان روسیه می دانستند و در این میان، آنچه هرگز دیده نمی شد، منافع ملی ایران بود.
منبع: انتخاب – بردیا دانش