ایران نوشت: مجتبی ذوالنور، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و البته از چهرههای مشهور مخالف دولت روز گذشته در صحن علنی مجلس گفته است که نمایندگان هم به دنبال رفع تحریمها هستند.
او البته ادعای خود را مزین به سوگند هم کرده و گفته: «آقای رئیس جمهوری به حضرت عباس و به کسی که شما قبول دارید هیچ کسی در مجلس مخالف برداشتن تحریمها نیست اما از موضع عزت و افتخار ورود کنید و عزت و اعتبار مردم را از بین نبرید.»
دیروز البته یک نماینده دیگر مخالف دولت یعنی محمدتقی نقدعلی هم گفته است: «کسانی که روزی امضای جان کری را ضمانت میدانستند و امروز خاطرات رفاقت بایدن را مرور میکنند، بدانند ما خواهان ارتباط اقتصادی با جهان هستیم، ما مدافع صادرات و فروش نفت با دنیا هستیم اما با ذلت، وطنفروشی و خضوع در مقابل مستکبران مخالف هستیم.»
اگر پیشفرضهای بدبینانه را درخصوص مواضع جناب آقای ذوالنور و همفکران ایشان کنار بگذاریم و این مواضع را حمل بر صداقت کنیم، به نظر میرسد این طیف از کنشگران سیاسی حداقل به مؤلفهای به نام تحریمها و تبعات اقتصادی آن بر زندگی مردم پی بردهاند. در همین حد و اینکه احتمالاً درک کردهاند آثار تحریمها را با شعارها و حواله دادن مشکلات به دولت نمیتوان انکار کرد، جای خرسندی دارد. همین مهم میتواند مورد اجماع قرار گیرد و به ضرورت رفع تحریمها در قالب یک خواسته ملی تبدیل شود.
اما مهمتراین سؤال است که راهکارهای محقق شدن این خواسته ملی چیست؟ پاسخ به همین سؤال است که محل اختلاف شده چرا که راهکارهای دو طیف سیاسی در کشور بسیار از یکدیگر دور هستند. آقای ذوالنور از جمله چهرههای شاخص مخالف دولت و برجام هستند تا جایی که افتخار! آتش زدن پرچم امریکا و برجام را در صحن علنی مجلس دهم به همراه برخی دوستان دیگرشان به نام خود ثبت کردهاند. همزمان هیچ اعتمادی هم به دولت و دستگاه دیپلماسی ندارند و همین اواخر کارشان در مواجهه با دولت به تهدید مستقیم جانی رئیس جمهوری هم کشیده شد.
نحوه اولین مواجهه مجلس یازدهم با محمدجواد ظریف هم هنوز از اذهان عمومی پاک نشده که چگونه وزیر خارجه کشور را خائن خواندند. همفکران آقای ذوالنور در مجلس چندی پیش طرحی را از تصویب گذراندهاند که اگر چه عنوان «لغو تحریمها» را به یدک میکشد اما محتوای آن و شرط و شروطهایی که در آن تعبیه شده مفهومی جز تداوم تحریمها ندارد.
برخی دوستان و هممسلکان این نماینده اصولگرای قم هم نگرانیهای سیاسی و انتخاباتی خود را پنهان نکرده و هرگونه رفع تحریمها که در چنین شرایطی میتواند تأثیرات خود بر زندگی و معیشت مردم را داشته باشد، در حکم یک امتیاز برای رقیب سیاسی خود میدانند. چنانکه فؤاد ایزدی در گفتوگو با مهر گفته است: «دموکراتها ممکن است فلان پول بلوکه شده ایران در یک کشور را آزاد کنند تا یک جناح سیاسی در ایران بتواند بگوید ما باید در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز شویم زیرا این ما هستیم که میتوانیم پولهای بلوکه شده ایران را آزاد کنیم.»
مواضع اخیر آقای روحانی و محمدجواد ظریف هم از سوی همین جریان مخالف، با تفسیرها و برداشتهای جناحی مواجه شده و بر همین اساس از آن به ارسال پالس ضعف به امریکا تعبیر میکنند حال آنکه سخنان اخیر روحانی و ظریف در کلان مسأله معطوف به همین دغدغهای است که همفکران آقای ذوالنور ادعای آن را دارند یعنی رفع تحریمها.
با این اوصاف باید پرسید امثال آقای ذوالنور و علمالهدی و روزنامه کیهان و دیگر مخالفان دولت که همزمان هم مخالف برجام هستند و هم تفاوتی بین آقای بایدن و آقای ترامپ قائل نیستند، گفتوگو با امریکا را هم به صلاح نمیدانند، نه تنها ظریف که بلکه هر فرد و جریانی که راهکارش برای رفع تحریمها از کانال برجام و گفتوگو میگذرد را «جاهل» و «خائن» میدانند چنانکه جناب علمالهدی حکم دادهاند و هرگونه رفع تحریم احتمالی قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1400 را بر نمیتابند، منظورشان از رفع تحریمها چیست؟
بنابراین معلوم نیست باید این قسم حضرت عباس آقای ذوالنور را پذیرفت یا دم خروس مواضع و اقداماتی که هیچ راه و نشانهای به سوی رفع تحریمها ندارد. این طیف از مخالفان همزمان که خود هیچ راهکاری برای مواجهه با شرایط جدید ایجاد شده در امریکا و جابهجایی بایدن با ترامپ ندارند، هرگونه ابتکار عمل از سوی دیگران را نیز تخطئه میکنند. نتیجه این کنش گریها هر چه باشد حتماً کمک به رفع تحریمها نیست.
منبع: خبرآنلاین