بعد از مدتها كشمكش بر سر اين ايده كه فعاليت در كشور را تعطيل كنيم و پس از آنكه در مورد پايتخت و لزوم دو هفته تعطيلي آن حرفها زده و شعارها داده شد، ستاد ملي كرونا اين تصميم را اتخاذ و نهايي كرد. حالا قرار است از اول آذر اين تصميم اجرايي شود و از امروز نيز تردد بين شهري محدود ميشود و طبيعتا نميتوانيم پيش از شروع اين محدوديتها به سواحل درياي خزر يا خليج نيلگون فارس برويم! و تعطيلات را آنجا مستقر شويم. اين تصميم و ديگر محدوديتهايي كه از ابتداي آبان وضع و اعمال شده بود در حالي به كار بسته ميشود كه از يك سو ايران بيشترين مرگ روزانه ناشي از ابتلا به كوويد19 را در پاييز تجربه كرده و از سوي ديگر حدود 10 روزي ميشود كه شركت «فايزر» از موثر بودن واكسن خود خبر داد.
اين خبر فارغ از همه مشكلاتي كه براي ورود دارو به ايران وجود دارد، خبر تاثيرگذاري بود ولي خبر خوشحالكنندهاي نبود، زيرا اين واكسن بايد از مرحله توليد تا مرحله توزيع و انجام تزريق در دماي منفي70 درجه نگهداري شود. اين يعني چالشي بزرگ براي دنيا در عرصه حمل و نقل و بايد توجه داشت كه فريزرهايي كه ما در خانههايمان استفاده ميكنيم عموما دماي منفي 18 تا منفي 25 ايجاد ميكنند. بنابراين حتي اگر شركت «فايزر» و ساير شركتها واكسن موفق و مطمئني توليد كنند فعلا مساله اصلي اين است كه چگونه آن را تا مقصد منتقل كنند. به عبارت ديگر فعلا امكانات لجستيكي براي حمل و نقل واكسن توليد شده وجود ندارد.
پس واقعبينانه بايد بپذيريم كه براي كشورهاي توسعهيافتهاي كه پيشخريد دوزهاي واكسن توليدي شركت ياد شده را انجام دادهاند هم معجزهاي رخ نداده است. اين جز مساله اولويتبندي در واكسيناسيون است كه ميگويند ابتدا گروههاي حساس جامعه يا نيروهاي امدادي واكسينه شوند و بعد ساير اقشار. در چنين شرايطي عملا هيچ نسخه پزشكي موثري جز همان موارد پيشگيري وجود ندارد. حتي اگر با مساله تهاجميتر شدن ويروس و مواردي از اين دست هم مواجه باشيم، موضوع اين است كه با رعايت فاصلهگذاري اجتماعي به مفهوم واقعي آن و استفاده از ماسك ميتوانيم بستر در امان ماندن خودمان را فراهم كنيم.
با اين وجود قرار است از روز شنبه مقررات محدودكننده مضاعفي در كشور اعمال شود كه اين مقررات به لحاظ اجتماعي و اقتصادي چندان به مذاق ما خوش نيامده است. بيتعارف واقعيت اين است كه وضعيت ايران با وضعيت هيچ كشوري در منطقه و دنيا قابل مقايسه نيست. در ماههاي اخير نيز مردم به دلايل مختلفي خسته شدهاند؛ هم مشكلات اقتصادي گريبان آنها را گرفته است و هم مشكلاتي ديگر. شيوع كرونا علاوه بر همه مشكلات سبك زندگي همه را تحت تاثير قرار داده و بيش از هر چيز ديگري سلامت رواني مردم را به مخاطره انداخته است. نگرانيهايي كه با شيوع اين بيماري مضاعف شده، روال عادي زندگي را به چالش كشيده است. در اين شرايط خستگي و نااميدي بيشتر رخ نمايانده است و در چنين شرايطي نميتوان انتظار سختگيريهاي حاكميتي يا دولتي داشت. شايد لزوم حكمراني مطلوب ايجاب ميكرد كه با در نظر گرفتن همه موارد پيش گفته براي تامين سلامت مردم راههاي جديدي طراحي و به اجرا درآيد، اما واقعا اين انتظار كه پليس يا نيروي قهريه بايد و مانع از خيلي كارها شود تا شيوع بيماري كنترل شود در شرايط حاضر، اگر نگوييم غيرواقعي ولي انتظار بزرگي است.
چه بسا اگر همين الان در تعطيليها ما به دليل خستگي از رعايت پروتكلها يا به هر دليل ديگري اصول پيشگيري را رعايت نكنيم، تضميني براي كنترل بيماري وجود ندارد. واقعيت اين است كه اين محدوديتها صرفا ميتواند فشار بر سيستم اجرايي درمان كشور را اندكي كاهش دهد، ولي اگر رفتارهاي ما براساس رعايت پروتكلها نباشد اين تعطيلي هم مسكن سيستم درمان است و دوباره چرخه شيوع ويروس تشديد ميشود. پس فكر نكنيم تعطيلي معجزه ميكند. شايد فرصتي باشد براي بهروزرساني اين نكته كه همچنان مهمترين شيوه موثر در برابر كرونا تغيير سبك زندگي و متعهدانه برخورد كردن با اصول پيشگيري است.