حسین واله با اشاره به فرصتی که برای گفتوگوی مجدد با امریکا درباره برجام فراهم شده است، میگوید ایران باید در این گفتوگوی احتمالی به صراحت مسئولیت حقوقی و جزئیات خساراتی را که دولت ترامپ در نتیجه خروج یکجانبهاش از برجام وارد کرده است، یادآور شود و در این مسیر خود ابتکار عمل را در دست گیرد. «واله» در عین حال تحرکات داخلی شماری از جناحهای سیاسی کشور پیرامون این موضوع را برخلاف رویه تأمین منافع ملی توصیف کرده و آن را هزینهسازی برای کشور در این شرایط حساس میداند.
در ادامه مهمترین اظهارات حسین واله را میخوانید:
* با بازگشت دموکراتها به کاخ سفید بسیاری از سیاستهای امریکا در داخل و خارج تغییر خواهد کرد. سیاست تعمیق شکاف در داخل و سوار شدن بر آن برای حکمرانی و راهبرد یکجانبهگرایی و قدرتگرایی در خارج تا حدی تغییر خواهد یافت. این پیشبینی براساس پلتفرمهای احزاب امریکا و محاسبه تأثیر پایگاه قدرت آنها در رویکردهاست.
*در مورد ایران، دموکراتها برخلاف جمهوریخواهان حق غنیسازی ایران را به رسمیت شناختند، بین مسأله اتمی با مناقشات دیگر تفکیک کردند و راه تعامل با ایران را برگزیدند، اما جمهوریخواهان تسلیم اراده تلآویو شدند و در مسیر براندازی جمهوری اسلامی و فروپاشیدن ایران حرکت کردند. کاخ سفید به موضع قبلی برخواهد گشت البته تا جایی که از این طرف موانعی ایجاد نشود.
*اگر بقیه شرایط ثابت بماند، با دموکراتها در کاخ سفید، تخاصم ایران و امریکا به اختلاف تبدیل خواهد شد. برجام گام نخست حرکت در مسیر حل و فصل اختلافها بود. خروج ترامپ و تحریمهای یکجانبه و جنگ اقتصادی و دیپلماتیک و تبلیغاتی او علیه ایران راه را بر هرگونه تعامل بست.
*بازگشت به برجام راه را مجدد باز میکند، اما بایدن میداند که کار ترامپ ضربهای اساسی به اعتماد ایران به اعتبار امریکا زده است؛ لذا او ناچار است این را جبران کند؛ نیز میداند که تمام فشارهای ترامپ در نهایت نتیجه مطلوب او را نداد. پس پیشبینی میکند ادامه فشار، بی حاصل یا پر هزینه باشد.
*در نتیجه سراغ مشوقهایی خواهد رفت که خاطره کثافتکاری ترامپ را بشوید و پاک کند. این انتظار بحقی از جانب ایران است. نقض برجام و تحریمهای جنایتآمیز و خلاف قوانین بینالمللی و حتی قانون خود امریکا برای دولت بایدن مسئولیت ایجاد کرده است. این بار باید بازگشت به برجام و توافقهای دیگر طوری تثبیت شود که یک خودشیفته سیاست ناشناس دیگر دوباره آن را ضایع نکند.
*به مذاکره مجدد در باب برجام نیازی نیست. همه اطراف میتوانند به نقطه قبل برگردند. آنچه لازم است اقدامهایی مزید بر برجام است. تحریمهای پس از الغای برجام، تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران و کمکهایی که به دشمنان ایران کرده باید لغو شود.
*دموکراتها میدانند که اینها پیششرط مذاکره چندجانبه است چه رسد به مذاکره دوجانبه. اگر قرار است ترتیبات منطقهای با حضور همه طرفها مورد توافق قرار گیرد، نمیشود که مثلاً پارلمان قطر تحریم باشد سپاه ایران تروریست باشد. دولت ترکیه یا عراق زیر تهدید باشد و این کشورها دور میز مذاکره بنشینند. اول باید همه به سطح طرفهای همتراز برسند بعد وارد فرآیند گفتگو شوند. دموکراتها این چیزها را میفهمند.
*در ایران دو نگاه وجود دارد. میبینید عدهای میگویند سگ زرد برادر شغال است و با کمال تعجب انگار از شکست ترامپ ناراحت هم هستند! عدهای منتظر اقدام بایدن علاوه بر سخنانش هستند. من به عنوان یک شخص نه یک مقام رسمی معتقدم نه سگ زرد برادر شغال است، در اینجا صدق میکند نه بایدن و دموکراتها فدائیان ایرانند.
*بایدن هیچ کار مثبتی در مورد ایران به خاطر ایران نخواهد کرد. همه رهبران دیگر جهان هم همین طورند. اما بایدن به خاطر منافع امریکا و به خاطر تقاطع پارهای از آنها با منافع جمهوری اسلامی و در چارچوب سیاستهای اساسی دموکراتها رویکردی نسبت به ایران اتخاذ خواهد کرد که بسیار متفاوت با رویکرد جمهوریخواهان بطور کلی و ترامپ بطور خاص خواهد بود.
لابیها همیشه بودهاند و هستند و خواهند بود. ما اگر هنر داریم باید لابی خودمان را در غرب و امریکا ایجاد کنیم. جدا از لابیها، منافع ملی دو کشور مبنای تعامل است. ما باید بی تعارف و بی لکنت زبان، هم آمادگی برای حل و فصل اختلافها تا حد ممکن را اعلام کنیم هم مطالبات بحق ملی خود را.
*همه جنایاتی که ترامپ علیه ایران مرتکب شده باید به فوریت متوقف و جبران شود. تحریمهای او نقض قطعنامه شورای امنیت بوده لذا از همان اول مسئولیت حقوقی ایجاد کرده است. ترور سردار سلیمانی یک جنایت است. باید ترامپ پاسخگوی آن باشد. او از معاهده دوستی ایران و امریکا خارج شد. باید همه اینها شنیده بشود؛ یعنی به حالت اول برگردد. آنجا نقطه آغاز مذاکره جدی خواهد بود.
*البته ما در ایران هم باید از گذشته درس بگیریم. نباید هیچ چیزی را بر منافع ملی کشور ترجیح دهیم. فریب وعدههای توخالی منتفعان از بحران را هم نباید بخوریم. ساده لوحانه هر سخن قشنگ را نباید باور کنیم. فرصت را هم نباید از دست بدهیم.
*جناحهای حکومت نباید از موضوعات سیاست خارجی در مناقشات سیاسی داخلی علیه یکدیگر استفاده کنند. این خلاف عقل و منافع کشور است. اما بطور مشخص در باب انتخابات امریکا، من تعجب میکنم از کسانی که از امریکا یک تصور انتزاعی دارند. انگار امریکا یک بقالی است. بقال بدی هم هست. حالا چه خودش چه زنش و چه بچههایش. مگر ایران یک ایران است؟ مگر در ایران حتی در سطح حکومت این همه اختلاف سلیقه وجود ندارد؟ خب، امریکا هم همین طور است. گرایشهای متضاد و دعواهای جدی وجود دارد.
قتی نظام سیاسی تصمیم گرفت مذاکره کند یا مذاکره نکند، همه کشور پشت آن تصمیم میایستند. چون همه کشور در برابر نیروی خارجی ایستاده است. اینجا شق عصا خیانت است. هیچ کمتر از پیوستن مجاهدین خلق به صدام وسط جنگ ایران و عراق نیست.
*من به این نیروهای سیاسی پیشنهاد میکنم بیایید فکری اساسی برای سامان دادن به رقابت سیاسی در داخل بکنید. بیایید بر قاعده بازی کارآمدی توافق کنید و چارچوب رقابت را برنامهها و نگرشها و داور نهایی را مردم قرار دهید. از این طریق سیاستورزی تربیت عمومی را نتیجه خواهد داد و حرفهای مفیدی برای گفتن تولید خواهد شد، خیلی بهتر از فحاشی و افشاگری و تهمتزنی است که هم رقابت را به سخافت میکشاند هم جامعه را به اجماعی مرکب میرساند که همه کارگزاران فاسد و وابسته و نااهلند.
*قرار است که برای ۱۴۰۰ رقابت شود؟ چه خوب. بشود. اما چرا چارچوب آن رقابت تهمتزنی باشد؟ رقابت که دشمنی نیست. اندیشهها و برنامهها و چینش اولویتها را باید موضوع رقابت انتخاباتی قرار داد و با هدف جلب مشارکت حداکثری تمام قد وارد میدان شد و بعد شجاعانه به استقبال پیروزی رفت یا شکست را پذیرفت.