تعریف مدرن از “هویت ملی” یکی دیگر از دستاوردهای ناملموس بشری است که به طور نسبی در برخی از کشورها از جمله آمریکا وجود دارد اما برخی چون ترامپ حاضر نیستند زیر بار آن بروند.
دونالد ترامپ رئیس ایالات متحده آمریکا به تازگی سخنانی را مطرح کرده که به شدت جنجال آفرین شده است.
او در سخنانی که “نژادپرستانه” توصیف شده علیه انتقادات 4 نماینده زن کنگره آمریکا موضع گیری کرد و از آنها خواست به کشورهای مبدا خود برگردند. این 4 زن، متعلق به جامعه اقلیت در آمریکا (اقلیت نژادی، رنگین پوست یا دینی ) یا خود در کشور دیگری به دنیا آمده اند یا از خانواده مهاجر هستند.
ترامپ خطاب به این 4 زن عضو کنگره گفته بود «چرا این ها بر نمی گردند تا جاهای کاملا ورشکسته و جرم زده ای را درست کنند که خودشان در اصل از آنجا می آیند.» این افراد قبل از آنکه «به دولت بگویند چطور مشکلاتش را مهار کند»، باید «برگردند و جاهای جُرمزدهای» را ترمیم کنند که خودشان «در اصل از آنجا میآيند.»(یورونیوز )
این 4 نماینده زن عضو کنگره آمریکا همگی عضو حزب دموکرات و از خانواده های مهاجر هستند.
– ” الکساندریا اوکاسیو کورتز ” متولد آمریکا و از خانواده مهاجر از کشور “پورتوریکو” (واقع در آمریکای مرکزی).
– “ایلهان عمر” شهروند مسلمان آمریکایی و از خانواده مهاجر از سومالی.
– “آیانا پریسلی” متولد آمریکا و آفریقایی تبار.
– “رشیده طلیب” متولد آمریکا، مسلمان و فلسطینی تبار .
ترامپ علیه پیشرفت های ناملموس بشری
این سخنان ترامپ با واکنش منفی زیادی روبه رو شد. “ال گرین” نماینده دموکرات عضو مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش گفته است: «رئیس ایالات متحده یک نژادپرست، متعصب، زن ستیز و همچنین یک دروغگوی نفرت انگیز است.»
نانسی پلوسی رئیس دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا هم با انتقاد شدید از سخنان ترامپ گفت که او به دنبال تبدیل آمریکا به کشور سفیدپوستان است.
این برای نخستین بار نیست که ترامپ چنین سخنانی را به زبان آورده است بلکه بارها رفتارها و سخنانی داشته که “نژادپرستانه” توصیف شده و قضاوت هایی را براساس جنسیت، نژاد و محل تولد مطرح کرده است.
ترامپ را می توان جزء افرادی دانست که “دستاوردهای ملموس” بشری را دوست دارند و از آن استفاده می کنند اما نه تنها از “دستاوردهای ناملموس” دوری می کنند بلکه علیه این نوع دستاوردها می جنگند. از این منظر، ترامپ را می توان یک “مرتجع” توصیف کرد.
نتایج تلاش های هزاران ساله انسان برای بهبود کیفیت زندگی را می توان به دستاوردهای ملموس و غیرملموس تقسیم کرد.
دستاوردهای ملموس از جمله راه و ساختمان، بهداشت و درمان، حمل و نقل هوایی دریایی ریلی، لوله کشی آب و انتقال و استفاده از ابزاری چون برق، تلفن و اینترنت، تلویزیون، رادیو، خودرو، گوشی موبایل هوشمند، بیمه، تامین اجتماعی، کولر و .. هستند.
درباره دستاوردهای ناملموس می توان به مثال های متعددی اشاره کرد از جمله: خودداری از قتل و خوردن گوشت انسان، ممنوعیت برده داری، برابری میان زن و مرد، حق رای و انتخابات، حق رای زنان، مشارکت انسان در اداره جامعه، حقوق بشر به ماهو بشر، آزادی بیان، ممنوعیت نژادپرستی، وضع حقوقی برای انسان و تلاش برای حفاظت واجرای آن، حق مالکیت برای همه انسان ها، حق رفت و آمد آزادانه و کسب و کار برای همه انسان ها، حق آموزش برای همه از جمله زنان، حق تعیین سرنوشت، منع آزار جسمی و روحی انسان و حیوان، ارزش دانستن تنوع فرهنگی، حفظ محیط زیست و میراث فرهنگی، احترام به حقوق اقلیت ها، تلاش برای برابری جنسیتی، تلاش برای ایجاد موقعیت و فرصت برابر برای همه انسان ها، حقوق یکسان انسان ها فارغ از رنگ، اندیشه، مذهب، زبان، دین، جنسیت و …، منع تحقیر انسان، منع کار کودکان، قیمومیت بر کودکان و افراد ناتوان در اداره خود، مردم سالاری، دموکراسی، فعالیت رسانه و سندیکا، گردش قدرت، فعالیت احزاب، جامعه مدنی، سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، وجود و حاکمیت قانون، پارلمان، هیات منصفه، تفکیک قوا، دادگاه، وضع جرم سیاسی و مطبوعاتی، رعایت معیارها و چارچوب های اخلاقی، حق انتخاب، حقوق کودکان، زنان، سالمندان و افراد آسیب پذیر و … .
دستاوردهای ملموس تنها در کنار دستاوردهای ناملموس می تواند به چیزی به نام “توسعه” و در بالاترین سطح به “توسعه پایدار” منتهی شود.
ترامپ علیه پیشرفت های ناملموس بشری
دستاوردهای ناملموس نسبت به دستاوردهای ملموس مهمترند چرا که سخت تر به وجود می آیند؛ اجرای آنها سخت تر است و مخالفان بیشتر و سرسخت تری دارند.
علاوه بر این، دستاوردهای ملموس قابل انتقال، جایگزینی سریع و خرید و فروش هستند اما این موضوع درباره دستاوردهای ناملموس صدق نمی کند.
دستاوردهای ملموس برای افراد عادی نیز به راحتی قابل احساس هستند اما دستاوردهای ناملموس برای افراد عادی جامعه، به آسانی قابل درک و بررسی نیستند.
دستاوردهای ملموس معمولا در مدت زمان کمی به دست می آیند اما دستاوردهای ناملموس به سختی و در مدت زمان بسیار طولانی به دست می آید. البته آسیب زدن به دستاوردهای ناملموس نسبت به ملموس آسان تر است و این آسیب، کمتر قابل احساس است.
همچنین آسیب زدن به ناملموس ها به مراتب بدتر از صربه زدن به دستاوردهای ملموس است.
یکی دیگر از تفاوت ها، در بازگشت به عقب است. معمولا بازگشت به عقب در دستاوردهای ملموس، به سختی یا غیرممکن است و حتی تصور آن هم دشوار است.
مثلا تصور کنیم برخی افراد با استفاده از اتومبیل برای رفت و آمدهای درون شهری مخالفت کنند و گزینه پیشنهادی آنها بازگشت به چهارپایان باشد. استفاده از موبایل را منع و استفاده از نامه را توصیه کنند. استفاده از هواپیما و قطار و اتوبوس برای رفت و آمدهای طولانی را منع کنند و استفاده از کاروان چهارپایان را پیشنهاد کنند. لوله کشی آب و انتقال برق و یخچال را ممنوع کنند و استفاده از آب های چشمه و رودخانه را بهتر بدانند.
چنین چیزی خنده دار است اما متاسفانه در بخش دستاوردهای ناملموس این چنین نیست. یعنی برخی افراد و قدرت ها نه تنها به دنبال جلوگیری از ارتقا و تقویت دستاوردهای ناملموس هستند بلکه همه سعی و تلاش خود را به کار می گیرند تا دستاوردهای چندهزار ساله بشر را در این بخش نادیده گرفته و به عقب برگردند.
یکی از معیارهای اساسی در مقایسه جوامع، کشورها و انسان ها، کیفیت دستاوردهای ناملموس در یک جامعه و واکنش جامعه در برابر حملات به این نوع از دستاوردهاست.
مبارزه با نژادپرستی و دوری از آن یکی از مصادیق مهم دستاوردهای ناملموس است که ترامپ تلاش می کند آن را نادیده بگیرد. این در حالی است که مبارزه با نژادپرستی و برده داری یکی از افتخارات جامعه آمریکاست.
تعریف مدرن از “هویت ملی” یکی دیگر از دستاوردهای ناملموس بشری است که به طور نسبی در برخی از کشورها از جمله آمریکا وجود دارد اما برخی چون ترامپ حاضر نیستند زیر بار آن بروند.
برخلاف تعریف سنتی در بسیاری از کشورها که نژاد، رنگ پوست، اصالت، دین، مذهب، زبان یا … را معیار و مصداق و شناسه “هویت ملی” است اما در تعریف مدرن “هویت ملی” اینگونه نیست و صرف قرارداد اجتماعی یعنی وجود “شهروندی”، معیار هویت ملی می شود.
براین اساس در پاسخ به این سوال که “چه کسی آمریکایی است؟” می توان گفت: “کسی که «شهروندی» آمریکا را دارد” نه کسی که “رنگ پوست، دین یا نژاد” معینی داشته باشد.
ترامپ علیه پیشرفت های ناملموس بشری
ولی ترامپ این تعریف “مدرن” از شهروندی را قبول ندارد و همچنان بر ویژگی هایی مثل رنگ پوست یا دین یا نژاد معینی به عنوان معیار شهروندی اصرار دارد.
به همین دلیل با اینکه ترامپ خود از خانواده مهاجر است (پدر بزرگ ترامپ آلمانی و مادرش اسکاتلندی است) و 2 همسر فعلی و سابقش نیز متولد خارج از آمریکا (اسلوونی و چک) هستند اما دیگر شهروندان آمریکایی را به دلیل رنگ پوست، دین و نژاد متفاوت، آمریکایی نمی داند.
اینجاست که گفته های نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا معنی می یابد وقتی می گوید “ترامپ به دنبال تبدیل آمریکا به کشور سفیدپوستان است” درست مثل دوره برده داری.