بعد از دو سال اول مجوز تبلیغات محیطی داده اند و الان دو سال از آن مجوز می گذرد و هنوز مجوز تابلوی سر در ندارم. یعنی می توانم تبلیغات کنم اما نمی توانم تابلو بزنم!
یک کارآفرین اقتصادی در نامه ای سرگشاده به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی زوایایی پنهان از یک ماجرای عجیب را در یکی از زیر مجموعه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را افشا کرده است . عصرایران به لحاظ رسالت رسانه ای خود ، آن بخش از این نامه را که قابل انتشار است ، در اختیار مخاطبان خود و نیز وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار می دهد.
اطلاعات ارائه شده در عصرایران محفوظ است و می تواند در اختیار مسولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گیرد؛ البته اگر اراده ای برای حل مشکل در ایشان وجود داشته باشد:
جناب آقای دکتر صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
سلام علیکم
می دانم که سر مقامات کشور حسابی شلوغ است . پس بی هیچ مقدمه ای می روم سراغ اصل مطلب. امیدوارم که فقط این نامه را بخوانید و فکری بکنید.
با چند پرسش شروع می کنم و پاسخ هایش را هم می دهم. احتمالا پاسخ های مشترکی به این پرسش ها خواهیم داشت.
1ـ آیا امروز در جنگ اقتصادی هستیم ؟ حتما بله .
2ـ دشمن در این جنگ چه چیزی را نشانه گرفته است ؟ معیشت مردم
3ـ هدف از نشانه گرفتن معیشت مردم چیست ؟ ایجاد نارضایتی در مردم و شوراندن علیه دولت و نظام
تا اینجا احتمال زیاد پاسخ های مشترکی به این سوالات داشتیم.
اما من چند سوال دیگر از شما به عنوان یک دولتمردی که در صف مقدم جبهه جنگ با دشمن ایستاده است می پرسم :
-آیا ساختار دولت برای جلوگیری از نارضایتی در مردم تغییری کرده است؟
-آیا قوانین و مقررات زائد به صورت انقلابی و جهادی برطرف شده اند که لااقل دچار خود تحریمی داخلی نشویم؟
-آیا دولت امروز با دولت یک سال پیش در راه انداختن کار مردم فرقی کرده است؟
پاسخ من به همه این پرسش ها یک “نه” ی بزرگ است . می خواهم از وزارتخانه خود شما شروع کنم . حتما می دانید در این دنیا شاید تنها کشور دنیا باشیم که اگر کسی بخواهد تابلو سردر مغازه اش بزند باید از وزارت فرهنگش اجازه بگیرد!
من چهار سال است که از دولت جمهوری اسلامی ایران مجوز فعالیت دریافت کرده ام . چهار سال است که با مشارکت سرمایه گذار خارجی در کشور شرکت ثبت کرده ام. مقامات وزارت صمت همین دولت از من خواستند نمایندگی ثبت نکنم و سرمایه گذار را قانع کنم خودش بیاید شراکت کند تا با ایجاد تحریم های جدید سریع از کشور خارج نشوند. من هم طرف ترکیه ای را قانع کردم بیاید در ایران نه تنها مشارکت کند بلکه نمایندگی تامین مواد اولیه در کل کشورهای خاور میانه را به مدت 25 سال انحصارا به ایران بدهد.
من نمایندگی یک فرانچایز ترکیه ای را آوردم که ظرف مدت کوتاهی بتوانیم سالیانه صدها تن مرغ ، سیب زمینی ، سس و … در کشور تولید و صادر کنیم و سالیانه میلیون ها دلار ارز وارد کشور کنیم.
اما چهار سال است پشت در مدیران دفتر اطلاع رسانی و تبلیغات شما معطل مانده ام که حداقل در کشور خودم بتوانم تابلو بزنم!
بعد از دو سال اول مجوز تبلیغات محیطی داده اند و الان دو سال از آن مجوز می گذرد و هنوز مجوز تابلوی سر در ندارم. یعنی می توانم تبلیغات کنم اما نمی توانم تابلو بزنم! شگفت انگیز است ولی واقعیت دارد.
از نهادهای مرتبط استعلام کردند و مشکلی وجود نداشت و در نهایت هم معاون شما دستور اکید داد که مجوز داده شود اما ندادند. می دانید چرا ؟ از اینجا به بعدش میخواهم یک ماجرایی را افشا کنم.
یک شرکت تقلبی در همین کشور با تابلوی مشابه من توانسته کار کند و فعالیت کند و البته کلاهبرداری هم کند و در نهایت مدیرش به حکم قوه قضائیه بازداشت و زندانی شود! به من مجوز ندادند تا تقلبی های نفوذی در کشور فعالیت کنند. جلوی فعالیت من را گرفتند و در برابر فعالیت غیرقانونی کلاهبردارها سکوت کردند و حتی هر بار به من گفتند : آنها را کاری نداشته باشید! اگر زمانی بدهید حضوراً اسناد و اسامی را خدمت تان خواهم داد تا خود ببینید و قضاوت کنید که در زیرمجموعه تان چه می گذرد؟
با این وضعیت می خواهیم ارز بیاوریم؟ با این وضعیت می خواهیم با دشمن بجنگیم ؟ با این مدیرانی که سفت میزشان را چسبیده اند می خواهید گره از مشکلات مردم باز کنید ؟ این محال است.
چرا هنوز و در این شرایط به قول رئیس جمهور جنگ اقتصادی، امضاهای طلایی برقرار است ؟ مگر قرار نبود قانون حاکم باشد ؟ چرا مدیر شما می گوید اگر مجوز بدهیم ممکن است آمریکایی ها از ما شکایت کنند؟!
وقتی ترس از آمریکا به پشت میز مدیر مجموعه شما رسیده و البته در پشت این ترس عده ای منافع میلیاردی کسب می کنند! شما مطئنید که آماده جنگ هستید ؟ مطمئنید که می توانید معیشت مردم را نجات دهید ؟
به خدا سوگند از بیرون که به ماجرا نگاه کنید خودتان درک می کنید باز کردن گره از زندگی مردم کار سختی نیست اما نمی دانم هیچ کس تا زمانی که پشت میزش هست این را درک نمی کند و زمانی اعتراف می کند که دیگر کاره ای نیست ؟!
لطفا دستور دهید زمانی را برای ملاقات با شما تعیین کنند یا یک بازرس قاطع و قانونمند و بی حاشیه با اینجانب مصاحبه کند تا مستندات ادعای خود را تقدیم کنم؛ حتما متوجه خواهید شد که نباید نگران برایان هوک آمریکایی باشید بلکه باید نگران هوک هایی باشید که پشت میز مدیران دولتی ما پنهان شده اند!