گستردگی دایره مشاوران و تعامل با احزاب و نخبگان، کوتاهترین و پرثمرترین مسیر اصلاح امور در هر زمینهای است که متأسفانه بسیاری از تصمیم سازان و مسئولان کشور، کمتر به آن اهتمام میورزند و نسبت به بهرهمندی از چنین ظرفیت عظیمی بهدلیل برخی ملاحظات سیاسی و جناحی کوتاهی میکنند.
اگر دیدار رئیس جمهوری با اصلاح طلبان و اقتصاددانان و دیدارهای آینده را در چارچوب این نگاه راهبردی تعریف کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم که تغییر یا اصلاح رویکردی مناسب و مطابق با خواست حامیان و حتی مخالفان دولت در حال انجام است که در صورت تداوم و مدیریت صحیح آن و الزام مسئولان به اجرایی شدن نتایج این نشستها، میتواند منتج به یک همگرایی در جهت حل مشکلات روزافزون کشور شود.
محدود بودن گروههای مشورتی و کم توجهی به ظرفیتهای احزاب، تشکلها و اندیشه ورزان در اتخاذ تصمیمات، یکی از نقاط ضعف دولت تدبیر و امید بویژه در دولت دوازدهم بوده است که نتایج محروم کردن دولت از این ظرفیت کم نظیر در ایجاد و افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی کنونی بیتأثیر نبوده است.
متأسفانه در ایران ارتباط ضعیف دولتها و حتی قوای دیگر و نهادهای مؤثر در تصمیم گیریهای کلان کشور با جریانهای اندیشه محور، کارشناسان و تشکلهای مردمی که میتوانند بدون ملاحظات کاری و تشکیلاتی نسبت به انتقال انتقادات و تجربیات مبادرت ورزند نوعی خود تحریمی استفاده از یک پتانسیل بزرگ فکری را سبب شده است که رویکرد جدید دولت در برگزاری نشستها و تعامل با گروههای مرجع در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میتواند گامی مؤثر در گذر از مشکلات و بحران غیرقابل اغماض کنونی باشد.
استقبال اکثر جناحهای سیاسی از نشستهای اخیر رئیس جمهوری بیانگر این واقعیت است که آمادگی تبادل نظر و کاهش گسست بین حاکمیت با مردم و نخبگان، در جامعه وجود دارد که تداوم این فرآیند توسط روحانی و تسری آن به بخشهای مختلف جامعه میتواند زمینه گفتوگوهای فراگیر بین گروههای سیاسی را نیز فراهم سازد تا با تکیه بر اشتراکات، به کاهش اختلافات فرسایشی که همانند مانعی در مقابل توسعه ایران عمل کرده و هزینههای زیادی را به کشور وارد ساخته منتج شود.
مطمئناً طرد یکجانبه گرایی، افراط و خود حق پنداری و نگاه صفر و صدی به مسائل و حرکت به سوی تعامل و تفاهم از نکات قابل تأملی است که از دل این گفتوگوها و نشستها بیرون میآید و میتواند به خودسریها و رفتارهای خشونت آمیزی که به امنیت ملی و منافع عمومی لطمه میزند پایان دهد، منوط به آنکه این تعاملات که میتواند بازتاب صدا و خواستههای جامعه باشد از حالت نمادین به شناخت ظرفیتها و ارائه راهکارهای اجرایی رسیده و ارادهای واقعی در جهت به کار بستن نتایج آن وجود داشته باشد.
باید پذیرفت که برای فائق آمدن بر مشکلات فراوانی که گریبانگیر کشور شده و برای حرکت به سوی توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی راهی جز گفتوگو و پذیرش سخن مخالف و ترجیح منافع ملی بر منافع گروهی و شخصی را نمیتوان متصور بود و کسانی که متعصبانه و به بهانههای واهی در این مسیر سنگاندازی میکنند و هر گشایشی را با عینک بدبینی مینگرند، در صورت غالب شدن فرهنگ گفتوگو و مفاهمه در جامعه راهی جز تطبیق خود با این مسیر یا عزلت نشینی نخواهند داشت چرا که با فرهنگ سازی، دیگر زمینهای برای پذیرش آنان وجود نخواهد داشت، بههمین دلیل است که باید رئیس جمهوری را در تداوم این مسیر یاری کرد و اجازه نداد تا نشست با جناحهای سیاسی، تشکلها و اندیشمندان حوزههای مختلف دچار آسیبهای احتمالی شده و مورد هجمههای مخالفان دولت قرار گیرد.