از یک سو، صنعت هوانوردی ایران به 580 فروند هواپیمای مسافری در کلاس های مختلف نیاز دارد و از سوی دیگر، شرکت بوئینگ آمریکا در 6 سال اخیر، بازار را به رقیب اروپایی اش ایرباس باخته است به طوری که از سال 2020 تا پایان 2024 ایرباس موفق شده است 3341 فروند هواپیما به مشتریانش در سراسر جهان تحویل دهد ولی سهم بوئنیگ تنها 1853 فروند بوده است.در همین باره زمانی که ایرباس 17.3 میلیارد دلار سود خالص داشته است، بوئینگ وارد دوره زیان دهی شده و طی 5 سال اخیر ضرر 35 میلیارد دلاری متحمل شده است.
همبستگی آنلاین میثم ملایری – در سراسر جهان امروز ، کشوری که هم ثروت داشته باشد و هم در همه بخش ها نیازمند سرمایه گذاری و نوسازی و توسعه باشد، فقط و فقط ایران است. ایران از یک سو، صاحب غنی ترین منابع نفتی و گازی دنیا، معادن متعدد و پتانسیل های عظیم اقتصادی است و ظرفیت درآمدی صدها میلیارد دلاری در سال دارد و از سوی دیگر، به واسطه دهها سال تحریم، بخش های گوناگون آن از صنایع پتروشیمی گرفته تا جاده هایش، نیاز به بازسازی و تعمیر و توسعه دارند؛ در جهان امروز هیج کشوری بدین اندازه ثروتمند و نیازمند نیست.
این وضعیت تاریخی، از ایران یک بازار بکر برای فعالان اقتصادی جهان ساخته است، بازاری که به همان اندازه که وسوسه برانگیز است، ممنوعه نیز هست چرا که تقابل آمریکا با ایران، مانع از ورود آنها به ایران و به بهره مندی از این بازار استثنایی شده است؛ حتی دست شرکت های امریکایی نیز از این بازار کوتاه است.
به عنوان مثال از یک سو، صنعت هوانوردی ایران به 580 فروند هواپیمای مسافری در کلاس های مختلف نیاز دارد و از سوی دیگر، شرکت بوئینگ آمریکا در 6 سال اخیر، بازار را به رقیب اروپایی اش ایرباس باخته است به طوری که از سال 2020 تا پایان 2024 ایرباس موفق شده است 3341 فروند هواپیما به مشتریانش در سراسر جهان تحویل دهد ولی سهم بوئنیگ تنها 1853 فروند بوده است.
در همین باره زمانی که ایرباس 17.3 میلیارد دلار سود خالص داشته است، بوئینگ وارد دوره زیان دهی شده و طی 5 سال اخیر ضرر 35 میلیارد دلاری متحمل شده که 12 میلیارد دلارش مربوط به همین 2024 گذشته است.
حال اگر بوئینگ بتواند طرف قرارداد بخش هوانوردی ایران شود، بسته به نوع و مدل هواپیماها، می تواند انتظار یک قرارداد تاریخی 90 تا 110 میلیارد دلاری را داشته باشد و با همین یک قرارداد،به سمت سودآوری برود.
شاید گفته شود ایران که این قدر پول ندارد که چنین سفارشی بدهد. در پاسخ باید گفت که اولاً اگر گشایشی در وضعیت تحریم ها صورت گیرد، درآمد و به تبع آن قدرت خرید ایران به شدت بالا می رود و ثانیاً عرف بازار هواپیما این گونه است که شرکت سازنده، درصد کمی از پول هواپیما را می گیرد و بخش اعظم آن، در طول سال ها و از محل کارکرد خود هواپیما تامین و به شرکت سازنده پرداخت می شود (خرید اعتباری).
صنعت هواپیمایی، تنها یک نمونه از بخش هایی است که می تواند برای شرکت ها و فعالان بزرگ اقتصادی جهان جاذبه داشته باشد. صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایران در حال حاضر مهیای 300 تا 400 میلیارد دلار قرارداد بالقوه برای توسعه و نوسازی اند ، همچنین است بخش برق با 25 تا 30 میلیارد دلار، آب با 10 میلیارد دلار، مسکن و شهرسازی با 60 میلیارد دلار و قس علیهذا درباره سایر حوزه ها از صنایع و گردشگری گرفته تا کشاورزی و بنادر و … .
برخی برآوردها حاکی از آن است که اقتصاد ایران در حال حاضر می تواند پذیرای 1000 میلیارد دلار قرارداد از کوتاه مدت تا بلند مدت باشد. معنا و مفهوم این ارقام را افرادی تاجرمسلکی چون دونالد ترامپ می دانند. فرستاده ویژه او به مذاکرات ایران و آمریکا نیز که فعال اقتصادی بخش مسکن است، خوب می داند کشوری که سالانه نیازمند ساخت یک میلیون مسکن است ، تا چه اندازه برای سرمایه گذاری و سودبری دراز مدت، مستعد و جذاب است.
از منظر امنیتی نیز رفتار کشوری با زیرساخت های فرسوده که مردمش به سختی های ناشی از آن عادت کرده اند، غیرقابل پیش بینی تر از کشوری مدرن است که مردمش در رفاه و تعامل با جهان و منطقه زندگی می کنند.
بنابراین، اگر آمریکا واقعا در صدد توافق است، نمی تواند از نگاه اقتصادی به ایران صرف نظر کند و صرفاً درگیر مسائل هسته ای بماند. ایران نیز که از آمریکا برای نشکستن عهد، ضمانت می خواهد، می تواند یکی از مهم ترین شقوق این تضمین را حضور سرمایه گذاران آمریکایی در ایران بداند. اگر آمریکا به عنوان مثال فلان فرودگاه کشور را در قالب B.O.T بسازد و سودش درگیر فعالیت آن باشد یا مثلاً در چاربهار، سرمایه گذاری بندری کند یا در سایت فلان خودروساز، شورلت و فورد تولید و به کشورهای منطقه صادر کند، دیگر نمی تواند به راحتی از تحریم ایران سخن بگوید چون منافع خودش هم درگیر است. شاید اگر در دوران برجام، این اتفاقات می افتاد، ترامپ نمی توانست به همین سادگی آن را نقض کند ولی وقتی دید در دیگ برجام فقط برای ایران و رقبای اروپایی و چینی آمریکا، پخت و پز می شود و اقتصاد ایالات متحده سهمی از این آش ندارد، ترجیح داد این ضرب المثل ایرانی را درباره آن عملی کند: “دیگی که برای من نمی جوشه، سر سگ در آن بجوشه”.
پزشک یزدی : رویش مجدد مو تنها با یک دوره مصرفادامه مطلب

اینک اما می توان منافع مشترک تعریف کرد: مشترک و ملموس و البته پر سود که هم ایران و مردمش منتفع شوند و هم آمریکا و شرکت هایش، خاصه آن که رهبری نیز مجوز حضور فعالان اقتصادی آمریکا در ایران را صادر کرده است.
حال، ترامپ است که باید تصمیم بگیرد که از این دریای وسیع ماهی بگیرد و ثروت و اعتبار کسب کند یا درگیر جنگی شود که زیانش برای ایران و آمریکاست و نفعش برای دشمنان منطقه ای ایران و رقبای جهانی ایالات متحده.
عقلانیتم آرزوست!