در طی بیش از هفت دهه اخیر که از حیات رژیم نامشروع اسرائیل میگذرد، هم این رژیم و هم دولت آمریکا بارها و بارها سعی داشتهاند یک نظم تازه که متناسب با منافع آنها باشد را در سطح منطقه غرب آسیا برقرار کنند. با این حال، هر بار شکست خوردهاند. توافقات اسلو، توافق کمپ دیوید، تجاوز اسرائیل علیه لبنان در دهه ۱۹۸۰ میلادی، جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶، تحولات بهار عربی و توافق ابراهیم، همه و همه اقدامات و ابتکاراتی در همین راستا بودهاند.
ایلنا، مدت زمان زیادی از سالگرد عملیات پیروزمندانه طوفان الاقصی در هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳ نمیگذرد. رویدادی که بسیاری از تحولات و چشم اندازهای مطرح در منطقه غرب آسیا را تغییر داد و بار دیگر مساله فلسطین را به عنوان مساله اصلی و مهم جهان اسلام برجستهسازی کرد. موضوعی که رژیم اشغالگر قدس و متحدان غربی آن به هیچ عنوان مایل به تحقق آن نبوده و نیستند.
با این حال، در سالگرد عملیات مذکور و البته قبل و پس از آن، رژیم صهیونیستی و جریانهای متحد با آن سعی داشتهاند تا به هر نحو ممکن که شده با تحریف واقعیتهای نبرد محور مقاومت با رژیم صهیونیستی، تا جای ممکن این رژیم را پیروز میدانهای نبرد معرفی کنند و جریان مقامت را در آستانه شکست نشان دهند. این در حالی است که واقعیتهای میدانی به هیچ عنوان این ایده را تایید نمیکنند و عملا شاهدیم که محور مقاومت در جبهههای مختلف جنگ علیه صهیونیستها، دستاوردهای قابل توجهی را کسب کرده و سطح بحرانها علیه رژیم اشغالگر قدس را نیز بالا نگه داشته است.
از این رو، ایلنا در گفتگو با «محمود حسین» نویسنده و تحلیلگر مصری سیاست بین الملل، به واکاوی چند علامت سوال مهم با محوریت مساله مذکور و کلیت معادلات جاری در قابل نبرد محورمقاومت با رژیم صهیونیستی پرداخته است.
مشروح گفتگو با محمود حسین را در ادامه میخوانید.
یکی از نکاتی که رژیم اشغالگر قدس و جریانهای رسانهای و تبلیغاتی متحد با آن در سالگرد عملیات طوفان الاقصی مانور گستردهای را با محوریت آن انجام داده و میدهد، این است که رژیم صهیونیستی به ادعای آنها توانسته دستاوردهای قابل توجهی را در جریان جنگ خود علیه محور مقاومت کسب کند. تا چه حد این ادعا را واقع بینانه میبینید؟
بعید به نظر میرسد که حتی خوشبینترین تحلیلگر که حامی رژیم اشغالگر قدس هم باشد، یک چنین موضعگیری را به صورت واقعی انجام دهد. این قبیل موضعگیریها بیش از همه برای اسرائیل ماهیت تبلیغاتی و مصرف داخلی دارند. رژیم اسرائیل در سالگرد عملیات هفتم اکتبر، هیچکدام از اهداف سهگانه خود یعنی نابودسازی مقاومت فلسطین، آزادسازی اسرای صهیونیست در بند حماس و همچنین زمینهسازی جهت بازگشت صهیونیستهای آواره از مناطق شمالی اراضی اشغالی در نتیجه حملات حزب الله لبنان به این مناطق را نتوانسته عملیاتی کند.
حال اینکه چنین رژیمی بخواهد ادعای پیروزی و موفقیت کند، عجیب است. در حقیقت، حداقل شاخصهایی که بتوانند این رژیم را در قالب جنگ علیه جریان مقاومت در منطقه موفق نشان دهند، به هیچ عنوان این گزاره را تایید نمیکنند که اوضاع بر وفق مراد اسرائیل است.
با این حال، نباید از نفوذ بالای رژیم اسرائیل و لابیهای صهیونیستها در حوزه رسانهای و تبلیغاتی غافل شد. رسانه و تبلیغات میتوانند بسیاری از واقعیتها را وارونه جلوه دهند و از بازیگران شکست خورده تصویر یک بازیگر پیروز و قدرتمند را نشان دهند. موضوعی که نوعی هوشیاری و سواد رسانهای را در افکار عمومی در جهانِ فعلی میطلبد.
جدا از مولفههای نظامی و سیاسی، برخی به واقیعتهای اقتصادی صهیونیستها در سالگرد عملیات هفتم اکتبر اشاره دارند. در حقیقت اینطور گفته میشود که وضعیت وخیم آماری اقتصاد صهیونیستها اصلیترین نشان و گواه در رابطه با این مساله است که آنها بازنده اصلی تحولات یکساله اخیر در سطح منطقه هستند.
با این مساله موافقم. در حقیقت، آمار و اعداد خود گویای واقعیتهای زیادی رد مورد رژیم اسرائیل هستند. به عنوان مثال، به تازگی وزارت دارایی اسرائیل در گزارشی اعلام کرده که کسری بودجه رژیم اشغالگر قدس در نتیجه جنگ غزه و دیگر درگیریهای اسرائیل در سطح منطقه، به ۸.۵ درصد رسیده است. البته که کارشناسان اقتصادی در فلسطین اشغالی رقم کسری بودجه صهیونیستها را به مراتب سنگینتر از این حرفها میدانند.
برخی منابع نظیر شبکه ۱۲ رژیم اشغالگر قدس پیشبینی میکنند که کسری بودجه اسرائیل در سال ۲۰۲۴ به ۷.۲ تولید ناخالص داخلی آن افزایش پیدا کند. در عین حال، بانک مرکزی اسرائیل هم از خسارت بیش از ۷۰ میلیارد دلاری جنگهای غزه و لبنان برای اقتصاد اسرائیل سخن گفته است. این آمارها در شرایطی مطرح میشوند که بیش از نیمی از صهیونیستهای ساکن در اراضی اشغالی نیز به طور رسمی در قالب نظرسنجیهای مختلف اعلام کردهاند که دیگر در اراضی اشغالی احساس امنیت ندارند و بیش از ۴۰ درصد بر این باورند که اساسا اسرائیل در جنگ با محور مقاومت شکست خورده است.
سقوط قابل توجه بخشهای انرژی، گردشگری، فناوری و دیگر کسب و کارها در اقتصاد اسرائیل نیز همه و همه گواه روشنی بر این مساله هستند که وضعیت صهیونیستها به هیچ عنوان خوب نیست. حال اینکه اسرائیل در چنین وضعیتی مدعی میشود که پس از گذشت بیش از یک سال از عملیات هفتم اکتبر و جنگ غزه، پیروز میدان بوده، بیش از آنکه ایدهای واقع بینانه باشد، صرفا توهمات رهبران سیاسی و نظامی اسرائیلی را بیان میکند. موضوعی که به هیچ عنوان واقعیتهای عینی و میدانی صهیونیستها آن را تایید نمیکند.
آنچه که در مدت اخیر مقامهای ارشد اسرائیلی تاکید زیادی بر آن داشته و دارند، این بوده که رژیم اشغالگر قدس به دنبال ایجاد یک نظم جدید منطقهای است. به نظر شما تا چه حد این گزاره امکان تحقق دارد؟
طرح این ایده به هیچ عنوان جدید نیست. در طی بیش از هفت دهه اخیر که از حیات رژیم نامشروع اسرائیل میگذرد، هم این رژیم و هم دولت آمریکا بارها و بارها سعی داشتهاند یک نظم تازه که متناسب با منافع آنها باشد را در سطح منطقه غرب آسیا برقرار کنند. با این حال، هر بار شکست خورده اند، توافقات اسلو، توافق کمپ دیوید، تجاوز اسرائیل علیه لبنان در دهه ۱۹۸۰ میلادی، جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶، تحولات بهار عربی و توافق ابراهیم، همه و همه اقدامات و ابتکاراتی بودهاند که اسرائیل و دولت آمریکا در قالب آنها سعی داشتهاند یک نظم جدید منطقهای را متناسب با اهداف و منافع خود در غرب آسیا برقرار کنند.
با این حال، نتیجه نهایی چیزی جز شکستِ خود آنها نبوده است. جالب اینکه در تمامی موارد مذکور نیز این جریان مقاومت بوده که پیروز شده است. به عنوان مثال، پس از جنگ ۳۳ روزه شاهد قدرتمند شدن چند برابری حزب الله لبنان بودیم. پس از توافق اسلو در دهه ۱۹۹۰ میلادی نیز این جریان مقاومت فلسطین بود که قدرتمندتر شد و البته که چند انتفاضه فلسطینی نیز علیه رویهها و اقدامات مجرمانه اسرائیلیها به وقوع پیوست.
عملیات هفتم اکتبر هم تا حد زیادی پاسخی قاطع به ایده توافق ابراهیم بود که سعی داشت مساله فلسطین را به حاشیه براند. از این رو، اینکه صهیونیستها و یا آمریکاییها از اراده خود برای ایجاد یک نظم جدید منطقهای در غرب آسیا سخن بگویند به هیچ عنوان رویداد تازهای نیست. آنها پیشتر نیز بارها این گزاره را مطرح کرده و البته در آن شکست خوردهاند. به نظر میرسد که در ادامه راه نیز بایستی انتظار ثبت یک شکست تازه را برای آنها داشته باشیم.
انتهای پیام/