ترور رهبران و فرماندهان حماس و گروههای مقاومت، خللی در مقاومت مردم فلسطین علیه اسرائیل ایجاد نخواهد کرد/کودکانی که امروز شاهد جنایتهای اسرائیل هستند، فردا پرچمدار مقاومت خواهند شد/نباید برای ایجاد بازدارندگی با صهیونیست تنها به موشک و پهپاد بسنده کرد/باید از ابزاری سطح بالاتر، مثل شیوههای نرم و نفوذ اطلاعاتی یا اقدامات رسانهای را به کار بست/انتخابات آمریکا تاثیری در تصمیمگیری مسئولین کشور در مواجه با اسرائیل در غزه و لبنان ندارد
جماران، محسن عربی: «جمیله کدیور» از معدود کارشناسان و تحلیلگرانی است که علاوه بر اشراف به مسائل منطقه خاورمیانه، نگاه واقعبینانهای نیز به تحولات بینالمللی دارد؛ تلاقی سالگرد «عملیات طوفانالاقصی» و حملات متعدد و بیسابقه رژیم صهیونیستی علیه فرماندهان، رهبران و مواضع جبهه مقاومت، عملیاتهای صادق 1 و 2 و همچنین انتخابات آمریکا این بهانه را فراهم کرد که گفت و گویی مکتوب با وی داشته باشیم.
سرکار خانم دکتر کدیور! از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید کمال تشکر و سپاس را دارم. به عنوان مقدمه گفت و گو، در آستانه سالروز عملیات حماس علیه مواضع رژیم صهیونیستی موسوم به «عملیات طوفانالاقصی» در هفتم اکتبر قرار داریم. ارزیابی کلی شما از اتفاقات یک سال گذشته چیست؟ آیا تصور میکردید که اسرائیل در پاسخ به این حمله، خود را برای جنگی یک ساله آماده کند؟
- بیعملی جهانی و کشورهای مسلمان عرب در قبال جنایات رژیم اسرائیل بسیار زیاد بود
- استراتژی اسرائیلیها واکنش نابرابر و غیرمتعارف در دفاع خود است
- پیشبینی میکردند جنگ علیه حماس و مردم غزه تا سال 2025 به طول بیانجامد
- نتانیاهو به امید پیروزی ترامپ، جنگ را انتخابات آمریکا ادامه خواهد داد
اتفاقات یک سال گذشته را از جهات مختلف می توان بررسی کرد. هم از حیث دستاوردهایی که داشت و کم هم نیست و هم از حیث خسارت های وارده به غزه، کرانه باختری، لبنان و دیگر حوزه های محور مقاومت که متاسفانه خسارتها هم به دلیل حجم سبعیت رژیم اسرائیل و حمایت های آمریکا و دیگر کشورهای غربی و بیعملی جامعه جهانی، به خصوص کشورهای اسلامی و علی الخصوص کشورهای عرب در مقابل اسرائیل بسیار زیاد بوده است. با توجه به سابقه اشغالگری و جنایت های رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ بدین سو، پیش بینی حمله اسرائیل را در واکنش به عملیات طوفان الاقصی داشتم، ولی نه در این سطح و اندازه. البته این استراتژی اسرائیل است که در پاسخ به هرعملیات وحملهای علیه خود واکنش نابرابر و غیر متناسب می دهد. ولی این دفعه با توجه به ضربه حیثیتی که عملیات ۷ اکتبر بر اسرائیل وارد آورد، سطح جنایت و تخریب بسیار بسیار دور از انتظار بود.
تردیدی نیست که جنگ غزه طولانیترین جنگ تاریخ اسرائیل است. از همان روزهای نخست بعد از عملیات طوفان الاقصی، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و برخی مقامات دیگر رژیم اعلام کردند که جنگ در نوار غزه سخت و طولانی خواهد بود و گفتند که احتمالاً جنگ علیه حماس در غزه تا سال ۲۰۲۵ ادامه خواهد یافت.
نتانیاهو به دلایل مختلف خواهان ادامه و توسعه دامنه این جنگ در غزه بوده است. اسرائیل سعی کرده حداکثر کشتار و تخریب را در غزه انجام دهد تا هم با قتل عام غیرنظامیان و تخریب اماکن و زیر ساخت ها موجب خشم مردم از حماس و مقاومت شود و با بالا بردن نارضایتی مردم از جریان مقاومت برای خود بازدارندگی در برابر انها و عملیات احتمالی آینده شان ایجاد کند. به علاوه با شدت عمل و خشونت نامتناسب، فکر هر گونه مقاومت و انجام عملیاتی در آینده علیه اسرائیل را خاموش کند. همچنین با ارعاب مردم غزه با همان سیاست قدیمی، آنان را وادار به کوچ از سرزمین خود کند.
به علاوه، از ابتدا شخص نتانیاهو تلاش کرده جنگ را تا جایی که ممکن است طولانی کند. چون می داند در صورت پایان جنگ هم به خاطر پرونده های مختلف فساد مالی و هم به خاطر شکست نهادهای اطلاعاتی امنیتی در پیشبینی وقوع عملیات ۷ اکتبر باید محاکمه شود. او همچنین می خواهد جنگ را تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به امید پیروزی ترامپ در این انتخابات، ادامه دهد. هر چند بایدن در دوران ریاست جمهوری اش، به خصوص در طی این یک سال در حمایت مالی و سیاسی و اطلاعاتی و تسلیحاتی از اسرائیل از هیچ اقدامی دریغ و کوتاهی نکرد.
به علاوه، با توجه به دو هدف نابودی حماس و آزادی اسرا که اسرائیل برای پایان بخشیدن به جنگ غزه اعلام کرده و هیچ یک از این دو هدف به رغم کشتار نزدیک به ۴۲ هزار نفر در غزه و تخریب بیش از ۹۰ درصد اماکن و ساختمانهای آن تاکنون محقق نشده، طبیعی است که ناگزیر است تا پیروزی را با کشتار و ویرانی در غزه به افکار عمومی بفروشد و با اقدامات ترکیبی تروریستی در لبنان و ترور فرماندهان و دبیرکل فقید حزب الله برای خود در جامعه اسرائیل اعتبار بخرد.
جنگ غزه تا شب برگزاری انتخابات آمریکا ادامه خواهد داشت
علت مهم بعدی تکلیف وضعیت غزه بعد از پایان جنگ است. با توجه به روشن نبودن اینکه چه کسی روز بعد از جنگ زمام امور غزه را بر عهده میگیرد و با توجه به حجم گسترده ویرانی ها و سنگ اندازی های نتانیاهو در برابر طرحهای آتش بس و ناتوانی نهادهای بین المللی برای توقف ماشین قتل عام و ترور نتانیاهو در غزه و دیگر نقاط منطقه همه نشانه آن است که ظاهرا هدف اسرائیل ادامه همین وضعیت نابسامان در غزه و استمرار آن به دیگر نقاط است.
به هر تقدیر جنگ غزه بدون شک تا انتخابات آمریکا ادامه خواهد داشت. البته اینگونه که به موازات غزه، در حال انجام انواع حملات سنگین در لبنان است، اگر از طرف جامعه بین المللی مورد مواخذه قرار نگیرد، ظاهراً با توجه به اظهاراتش در مجمع عمومی و در پیام به مردم ایران مبنی بر اینکه «هیچ جایی در خاورمیانه نیست که دست اسرائیل به آن نرسد و ما برای حفاظت از مردم و کشورمان به هر جا خواهیم رفت…» بنا دارد با ادامه تنش، التهاب و جنگ و توسعه دامنه آن، نظم جدید مطلوب خود را در ادامه عملیات در غزه و لبنان به تدریج در دیگر کشورهای منطقه هم عملیاتی کند. نظمی با هدف اسرائیلیزه کردن منطقه که قبل از ۷ اکتبر قرار بود با عادی سازی روابط با اعراب محقق شود و حال با جنگ و تنش.
بعد از گذشت یک سال از «عملیات طوفانالاقصی» برخی معتقند که اساساً این نوع حرکت نظامی «حماس» یک اشتباه راهبردی بود؛ در حقیقت به زبان ساده، به همان میزان که غزه و فلسطینیان متضرر شدند و چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه مادی [تحمیل خسارات جبرانناپذیر]، به همان میزان دستاوردی نصیب آنان نشد. عدهای پا را از این فراتر گذاشتهاند و سخن از «تله» به میان آوردهاند، گویی که حماس با تحلیل سیاسی برآمده از نفوذ و یا تاثیر بر ذهن رهبران خود، در دامی افتاد که ممکن است حیات خود را برای همیشه از دست بدهد؛ تحلیل شما از این مسئله چیست؟
- نمیتوان از دور نظارهگر بود و عملیات هفتم اکتبر راه اشتباه راهبردی و یا تلهای برای پایان حماس دانست
- باید به جای فلسطینیانی نشست که هر روز مزه ظلم و تحقیر و تبعیض را میچشند
موافق نیستم. نه با آنها که اقدام حماس را اشتباه راهبردی دانسته اند و نه کسانی که این اقدام را تله عنوان کرده اند و نه کسانی که از پایان حیات حماس سخن می گویند. موضوع را باید از دید یک فلسطینی تحت اشغال دید که سرزمینش ۷۵ سال تحت اشغال بوده و رهبرانش با هر رویکردی اعم از اسلامی، ملی، چپ، … همه راهها را طی کرده و به نتیجه نرسیدهاند. باید از نگاه افرادی این عملیات را دید که هر روز مزه ظلم و تحقیر و تبعیض را در زندگی روزمره خود لمس می کنند و شاهد کوری و کری و بی حسی جامعه جهانی نسبت به واقعیت های کف زمین در سرزمین های اشغالی فلسطین هستند؛ از دید مردمی مشاهده کرد که می بینند یهودیان صهیونیست از سراسر جهان گسیل شدهاند و خانه و زمین و باغ و مزرعه و همه وسایل و مملوکات آنها را غصب کرده اند؛ از دید مردم در محاصره غزه که سالهاست در بزرگ ترین زندان رو باز جهان روز و شب را در محاصره دوره می کنند، یا از نگاه مردم کرانه باختری که شاهد رشد قارچ گونه شهرک های صهیونیستی در سرزمین آباء و اجدادی خود هستند و با خشونت شهرک نشینان به نسبت به خود و هموطنان خویش مواجهند؛ مردمی که همه امورشان باید با نظارت و جواز مقامات اسرائیلی صورت بگیرد؛ دیوارها را می بینند که در خیابانها مانع عبور و مرور شان است یا پاسگاههای متعدد بازرسی که در طول شبانه روز برای ورود و خروج باید ساعتها وقت خود را در آنها با تحقیر شدن سپری کنند تا به دانشگاه و محل کار و … خود بروند و بازگردند. اگر با این رویکرد به زمینه های وقوع عملیات طوفان الاقصی توجه کنیم، به نظرم بی انصافی است که از اشتباه و از تله سخن بگوییم.
البته تردیدی نیست که در این یک سال، خسارت های فراوان چه بر غزه، کرانه باختری، لبنان، یمن، عراق، سوریه و ایران وارد شد. خسارت های جبران ناپذیر و به غایت غم انگیز. تک تک انسان هایی که جان خود را از دست دادند؛ اعم از مردم عادی، بخصوص زنان و کودکان. تک تک رهبران شهید جبهه مقاومت که شاید جانشین داشته باشند، ولی قطعا جایگزین ندارند. تخریب خانه ها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و کلیه زیرساخت های غزه و الان لبنان به اسم تخریب زیرساخت های حماس و حزب الله با توجیه «دفاع از خود». طی این یک سال اسرائیل با قتل عام گسترده و به کارگیری «دکترین ضاحیه» برای افزودن به رنج مردم، سعی کرده بازدارندگی برای خود ایجاد کند.