ه جای سوءظنها میتوان خوشبینانه نگریست و [به نسبت] رقابتی شدن انتخابات را فرصتی برای اصلاح روندها و رویهها خصوصا جایگزینی نیروهای مجرب به جای برخی «کودک/مدیر»ها دانست که در سالهای اخیر سطح مدیریت را نازل کرده و پنداشتهاند یک کت چهارخانه و دگمههای بسته و چهارتا شعار تکراری و کلی گویی و جمله سازی با دو کلمه «فرصت» و «ظرفیت»و تعابیری چون هم افزایی و خرد جمعی و نتراشیدن ریش و تظاهر در مناسبتها کفایت میکند!
همبستگی انلاین- دربارۀ چینش نهایی و حضور کاندیدای غیر منتظرۀ انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در این جمع – مسعود پزشکیان- تحلیلهای مختلفی وجود دارد. مشهورتر از همه این که هدف از تأیید او جلب مشارکت بیشتر آرا و در نهایت پیروزی نامزد مورد نظر بوده است و برای جبران کاهش فاحش مشارکت در دورههای اخیر. این گزاره البته دو بخش دارد. اگر پیام کاهش مشارکت دریافت شده باشد و درصدد جبران برآمده باشند و 4 ضلعی ترسیم کردهاند چه اِشکالی دارد؟
بخش دوم این است که هدف دمیدن در تنور اما طبخ و پخت نان مورد نظر است. این بخش اما اِشکال دارد. چون اولا ریسک این کار بالاست. ثانیا اگر فرد خاصی مدنظر باشد چرا مثل 1400 عمل نکنند؟
به جای این سوءظنها میتوان خوشبینانه نگریست و [به نسبت] رقابتی شدن انتخابات را فرصتی برای اصلاح روندها و رویهها خصوصا جایگزینی نیروهای مجرب به جای کودک/مدیرها دانست که در سالهای اخیر سطح مدیریت را نازل کرده و پنداشتهاند یک کت چهارخانه و دگمههای بسته و چهارتا جملۀ تکراری و جمله سازی با دو کلمه فرصت و ظرفیت کفایت میکند!
چنان که در آغاز و قبل از مقدمه آوردم این یادداشت دربارهٔ ویژگیهای دکتر پزشکیان است (و اگر عنوان او را می آورم به خاطر پزشک بودن پزشکیان است کما این که از دکتر ولایتی و دکتر رضا خاتمی نیز این گونه یاد میکنم) و این که چگونه با ۱۰ ویژگی متفاوت است و اگر نرخ مشارکت بالای ۵۵ درصد باشد همین ویژگیها آرا را به سمت او سوق میدهد و اگر نباشد یکی از رقبا بر کرسی ریاست جمهوری مینشیند و ۸ سال باید تحمل شود:
۱. احساس صداقت/ لحن پزشکیان صادقانه است و بیش از هر امر دیگری بر صداقت تاکید دارد. این سخن به معنی آن نیست که ۵ نفر دیگر دروغ میگویند بلکه مراد این است که مورد نقض بر مدعای او دشوارتر یافت میشود. بر اساس باور به «همهشون مثل هماند» البته «چون نیک بنگری همه تزویر میکنند». اما این نوشته بر این اساس نیست و هر قدر پزشکیان بیشتر خودش باشد و نخواهد ادای دیگری را درآورد احتمال موفقیت او بیشتر است.
۲. تمرکز زدایی/ بر خلاف چند رییس جمهور قبل از رییس جمهور آخر پزشکیان، زاده و بالیدهٔ استانهای مرکزی کشور نیست و از سخنان او تمرکززدایی را برداشت کرد. به نظر میرسد در میانهٔ تمرکزگرایی افراطی که از دوران رضاشاه شروع شده و در جمهوری اسلامی به رغم نقد بر تمام ویژگیهای آن عصر ادامه یافته با فدرالیسم که بیمهایی بر آن مترتب است او به دنبال نوعی تمرکز زدایی است و اصطلاحا «خود مدیری» به جای «خودگردانی» یا اصطلاح حساسیت برانگیز خودمختاری. هنوز به این صراحت نگفته ولی هیچ یک از رقیبان او از این ویژگی برخوردار نیستند. حتی آقای قالیباف که عنوان پایاننامهٔ دانشگاهی او در تربیت مدرس همین حکومتهای محلی است مدتهاست دیگر از این موضوع نمیگوید و احتمالا و به درستی نگران بدفهمی و سوء برداشتهای امنیتی است. در سال ۱۴۰۱ در همین تارنما نوشتم مراد او از حکمرانی نو همین است ولی نه تأیید کرد نه تکذیب. از سخنان پزشکیان برمیآید که نوعی تمرکززدایی غیر فدرالی را در چارچوب احقاق حق و با منطق نهجالبلاغه دنبال میکند. نه پولپاشی احمدینژادی و نه فدرالیسم سیاسی و حتی در مدل محسن رضایی، اقتصادی بلکه از منظر حق و در چارچوب تمامیت ایران. اتفاقا تنها در این بخش نگاه او کمی ایدیولوژیک میشود و این نامطلوب نیست.
آهنگ به یادماندنی بخشش از حمید صفت!!! رایگان گوش کن
۳. آشتی ملی/ اصرار بر این که یخ دولت و ملت باید شکسته شود ممکن است به حساب نیاز به آرای مردم گذاشته شود و این که دیگران هم مردممردم میکنند ولی او در قبال حاکمیت هم لحنی آشتیجویانه و غیر تقابلی اتخاذ کرده و میتوان گفت سیاستمداری سپیدپوش است. نه به خاطر این که پزشک است بلکه چون بر آن است از درِ مصالحه وارد آید. روشن است که تکرار تعبیر «سیاستهای کلی ابلاغی مقام معظم رهبری» به مذاق مخالفان نظام خوش ننشیند اما او از «سیاستها» سخن گفته و مجموعأ این سیاستها را به مثابه برنامه مدنظر دارد و از این حیث با دیگران متفاوت است و مراد او برنامه است. هر چند آقای قالیباف هم بر زمانبندی تأکید ویژه دارد و به تابلوهای زمانبندی دوران شهرداری اشاره میکند.
۴. امکان کم هزینه/ درست است که معترضین و منتقدین بسیاری از هر تعییر و تحول نومید یا به خاطر فشار تورم سر در گریبان شدهاند و اگر مستأجرند فکر آن که چند میلیون تومان اضافی کرایه خانه در فصل نقل و انتقالات اما ایرانیان در عرصه های دیگر هم اهل حساب و کتاب و دو دو تا چهارتا هستند. ابراز نظر با رأی به یک نامزد ولو تأیید شده و هر چند نرخ کلی مشارکت را بالا ببرد کمهزینه ترین امکان در فضای امروز جامعه است. اصطلاح «سنگ مفت، گنجشک مفت» در اینجا عینا مصداق ندارد ولی کاملا هم نامربوط نیست.
۵. به خاطر دو رقیب/ بخشی از آرای پزشکیان و حتی آقای قالیباف بعد از مناظرهها و به خاطر سعید جلیلی و علیرضا زاکانی شکل میگیرد. در انتخابات رقابتی همواره آرا ایجابی نیست بلکه گاهی و شاید با نسبت بیشتر سلبی است. ساده بگویم: ممکن است کسانی برای رای نیاوردن جلیلی یا زاکانی به پزشکیان رای دهند. به بیان دیگر حضور این دو به سود پزشکیان است. یادمان باشد بخش قابل توجهی از مردم برای «نه» نوشتن پای صندوق میروند. در سال ۷۶ این نه با خاتمی جلوه کرد. در ۸۰ اگرچه ظاهر آن آری بود اما باز نه به نهادهای رقیب بود. در مرحله اول سردرگم شدند و نمی دانستند کدام نامزد معادل نه است. در مرحله دوم برخی هاشمی رفسنجانی را نماد نه دانستند و دیگران احمدینژاد را.
در هر صورت کثیری از هر دو میخواستند بنویسند نه! در ۸۸ نه داستان شد و در ۹۲ رأی به روحانی هم نه بود: نه به تحریم. در ۹۶ انتخابات به همهپرسی بدل شد و آری و نه در قالب دو نفر امکانپذیرتر. در ۱۴۰۰ نه با نام جلوه نمیکرد و شد نه به صندوق و نه به رأی. بعید نیست در هشتم تیر نه به جلیلی و نه به زاکانی با رأی به پزشکیان خود را نشان دهد. البته در آن سو نیز میخواهند از او خطری ترسیم کنند منتها مشکلشان این است که رایشان خرد میشود و چشمانداز اجماع هم دیده نمیشود. غیبت آقای رییسی از این منظر بزرگترین خسارت برای اردوگاه اصولگرایی است.
۶. زنان و ۱۴۰۱/ کثیری از زنان شلحجاب و کمحجاب و بدحجاب به خاطر رفتارهای پلیس با صندوق قهر کردهاند و البته یکی از اهداف اقتدارگرایان هم از این سختگیریها و توهینها و تهدیدات زننده این بوده که صف رأی خودمانی و خالی از غیر خودشان شود. موضع پزشکیان درباره لایحه حجاب و ماجرای مهسا و اتفاقات ۱۴۰۱ البته مشخص و موجود است و به تعبیر عباس عبدی آنچه درباره ۱۴۰۱ گفت برای رد صلاحیت استخدام در یک اداره هم کافی بود. بنا بر این نیاز به تکرار ندارد. با این حال بسیار تفاوت دارد که رییس جمهور تایید کننده این رفتارها بر سر کار باشد یا مخالف و منتقد. مواجهه پزشکیان با ماجرای مهسا از منظر تشخیص پزشکی بود و در اینجا هم طبیعی است سراغ منطق دینی و نهج البلاغه میرود که نسبتی با رفتارهای زننده و خارج از وظایف مصرح پلیس در همه جای دنیا ندارد. کار پلیس برخورد با بزه و جرم است نه آنچه جامعه در پسند آن اختلاف دارد.
۷. نفی ظاهر سازی/ مردم از ظاهرسازی منزجر شدهاند. قطع درخت با توجیه ساخت مسجد روح و روان شهروندان را آزرده کرده است. سخنان پزشکیان میتواند حس و حال سال ۵۷ را بازگرداند. بله. مرغ دل خیلیها رنجیده و از این بام برخاسته و دوباره مشکل نشیند و کار دشوار او همین است. اما حضور آقایان زاکانی و جلیلی برای تشخیص تفاوت ها به کار میآید و در مناظره ها این امر بیشتر نشان داده خواهد شد. یادمان باشد پزشکیان، همتی نیست تا سیبل زاکانی قرار گیرد و از حالا قابل پیش بینی است تنها دستاویز آقای شهردار فعلی برای گیر به او آزمون دستیاری در دوران وزارت بهداشت دولت خاتمی است و لابد پاسخ دارد. او حسن روحانی هم نیست تا بر سر برجام با جلیلی مجادله کند. نگاه او به برجام از منظر مصوبه مجلس است.
۸. آموزه های نهج البلاغه/ استناد مکرر مسعود پزشکیان به نهج البلاغه برای نیروهای مذهبی میتواند جالب باشد. این طعنه را شنیدهایم که همانگونه که در نماز جمعه از طالقانی به صدیقی رسیدیم از نهجالبلاغه و خطبهها و حکمتهای مولا علی هم به احکام فقهی رسالههای عملیه فروکاستیم در حالی که انقلاب ۵۷ به نام قرآن و نهجالبلاغه برپا شد. این امتیاز را دیگران ندارند یا کم دارند و تنها روحانی این جمع هم بیشتر به عنوان چهرهٔ سیاسی با سابقه امنیتی ( البته بیشتر امنیت خارجی) شناخته میشود تا فقهی و در مناظره ها هم رویاروی پزشکیان نخواهد ایستاد تازه اگر به او پاس گل ندهد. کاری که دکتر ولایتی با مباحثه با جلیلی در سال ۹۲ انجام داد و در نهایت به سود روحانی تمام شد شاید این بار پورمحمدی با بهره از قدرت بیان و اطلاعات و تمایل به علی لاریجانی به سود پزشکیان انجام دهد.
۹. بعد از سانحه/ شوک سقوط بالگرد حامل آقای رییسی یک خبر عادی نبود. نویسندهٔ این سطور بی اغراق ۵۰ سال است اخبار داخلی و خارجی را دنبال کند و در بیش از نیمی از این ۵۰ سال در خبرهای مهم درنگ کرده و دربارهٔ آنها تحلیل و تفسیر نوشته است. خروج رییس جمهوری فقید از معادلات سیاسی درست در آستانه گشایش دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و چند ماه ماه مانده به انتخابات آمریکا و در حالی که تصور میشد تکلیف رییس جمهوری نه تا ۱۴۰۴ که تا ۱۴۰۸ روشن است خبر نبود صاعقه بود و فضا را کاملا تغییر داده است. حامیان آن مسیر به دنبال شبیهترین به آقای رییسیاند و محال است در هشتم تیر ۱۴۰۳ در خانه بنشینند.
اگر هم نه در پی شبیهترین که به مثابه فرصت برای جبران ۹۲ و ۹۶ و حتی ۱۴۰۰ که یکی از این سه رییس جمهوری نشد. پزشکیان نیز کسی است که قرار نبود نماینده تبریز شود و حالا در قامت رییس جمهوری مطرح شده است. بیتوجهی به انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ کوچک انگاری حادثهٔ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ است و همان گونه که آن را نمیتوان – جدای جنبههای انسانی – کوچک انگاشت این را هم از حیث سیاسی نمیتوان.
۱۰. سابقهٔ رد صلاحیت/ هر چند در میان ۶ نامزد موجود پزشکیان تنها نامزد با سابقهٔ رد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری نیست اما چون زاکانی در سال ۱۴۰۰ تأیید شده رد او در سال های ۹۲ و ۹۶ فراموش شده کما این که اگر پزشکیان نوبت بعد دوباره تأیید شود این گونه خواهد بود. صلاحیت آقای پورمحمدی هم برای خبرگان رد و بعد تأیید شد. به خاطر همین پزشکیان مورد متفاوتی تصور میشود و رد صلاحیت قبلی به مثابه پشتوانهای برای او در این انتخابات می اواند باشد.
هر چند مجموع این ۱۰ مولفه میتواند از مسعود پزشکیان یک رییس جمهوری جدید بسازد اما مهمترین عامل تأثیر گذار کماکان میزان مشارکت است. حضور ۳۵ تا ۴۰ درصدیِ وفادارانِ همواره پایِ کار هرگونه تلاش برای سلب اعتبار با تحریم را بیحاصل میکند. از ۳۵ درصد به بالا میتواند رأی پزشکیان باشد و در این ۱۸ روز کثیری از ایرانیان به این موضوع میاندیشند که «نه» را با آری به پزشکیان بنویسند یا «نه» به صندوق.
انکار نمیکنم در فرهنگ دو گانه ساز ایرانی (خیر و شر/ اهورا و اهریمن) که ریشه در پیشااسلام دارد و نگاه ما را دیو و دلبری کرده و در انتظار سوشیانس نشستن تا جایی که اگر به تعبیر اخوان نادری پیدا نشود اسکندری پیدا شود این سخنان قانع کننده نیست و شاید گفته شود چرا باید وقت بگذاریم و کار بیحاصلی انجام دهیم؟
بدیهی است که نباید کار بیمعنی انجام داد و نرد کسانی که نه به دنبال انجام مناسک و تأیید کلی و اکتفا به مشت محکم که در پی تغییر و تحول بودند دو سه انتخابات اخیر از معنی تهی شده بود.
به نظر نمیرسد انتخابات هشتم تیر ۱۴۰۳به دلایل پیشگفته فاقد معنی باشد. یادمان باشد فرصت زندگی کوتاه است و باید به ایران و فرزندان مان بیندیشیم نه به لج کردن با این و آن. فردای ۸ تیر ایران با هر درصد مشارکت ولو ۸ درصد انتخابات مرحله دوم مجلس رییس جمهوری تازه خواهد داشت. اگر حس کنید نقشی در انتخاب او یا انتخاب نشدن دیگری داشتهاید بهتر است یا به تماشا سپری کنید در مملکتی که به قول صادق هدایت اگر هم شما با سیاست کار نداشته باشید سیاست با شما کار دارد و این مثال گویاتر از همه: هیچجای دنیا مدیران باشگاههای فوتبال با تغییر دولتها تغییر نمیکنند ولی اینجا چنین است. قصه فراتر از این است که اگر ما کار نداشته باشیم آنها هم با ما کار نداشته باشند و نان و ماست خودمان را بخوریم!