اکنون که ایران از نظر قدرت و بازدارندگی استراتژیک به درجه قابل قبولی رسیده است، با اطمینان بیشتری می تواند خطوطی را ترسیم کند تا دیپلماسی کشور بتواند بر اساس آن در خدمت توسعه اقتصادی قرار گیرد. در این صورت دیپلماسی می تواند از مسائل کلی و عمومی از روشهای کاربردی بیشتری در این راستا استفاده کند.
ضرورت قرارگرفتن سیاست خارجی در خدمت بهبود وضعیت معیشت جامعه
محسن بهاروند، دیپلمات بازنشسته در یادداشتی اختصاصی برای جماران نوشت:
شاید بتوان گفت مهمترین مسأله ای که امروز جامعه ایرانی با آن رو به رو است مشکلات معیشتی است. حل مشکلات معیشتی، معیار کارآمدی دولتها است و هیچ دولتی نیست که به صورت روزمره در اندیشه ارتقای وضعیت معیشتی و رفاهی مردم نباشد. حل مشکلات معیشتی نیازمند سیاست و راه حلهای مشخص و جدی است. مردم باید تاثیر این سیاستها را در زندگی روزمره خود احساس کنند. بدون مشاهده عملی تاثیرات عملی سیاستها در زندگی روزمره مردم نمی توان رضایت آنها را جلب کرد.
چگونه می توان دیپلماسی را در خدمت معیشت مردم بکار گرفت؟
هدف دیپلماسی باید بر گسترش روابط تجاری، بازار بین المللی بیشتر از طریق ایجاد بستر برای فعالیت های بخش خصوصی باشد. دیپلمات و سفارتخانه را نمی توان در حد یک شرکت بازاریاب تقلیل داد. اگر بستر فعالیتهای خارجی فراهم شود بخش خصوصی توان مدیریت امور خود را به عهده خواهد داشت. بخش خصوصی بدون تعامل بین المللی و دستیابی به بازارهای بین المللی، منابع علم و تکنولوژی نزد همتایان خود موفق نخواهد شد.
اما دیپلماسی به تنهایی قادر به انجام این وظیفه نخواهد بود، زیرا او مجری سیاست خارجی است. موفقیت دیپلماسی کشور در گرو سیاست گذاری ها و تصمیمات روشن و مشخص در حوزه سیاست خارجی است. موتور محرکه دیپلماسی، سیاست خارجی است.
گذشته از مشکلات داخلی و بوروکراتیک کشور که موانع خاص خود را برای توسعه کسب و کار و بهبود وضعیت معیشت مردم ایجاد کرده اند، در حوزه خارجی به نظر می رسد ایران با دو مانع اساسی روبرو است:
۱. تحریمهای ظالمانه که نه تنها موانع بسیاری روابط تجاری با دولتهای تحریم گرا ایجاد کرده است، بلکه باعث شده که شرکتهای خصوصی، بانکها و حتی بسیاری از دولتهایی که با تحریم هم مخالف هستند نتوانند روابط تجاری و اقتصادی خود را با همتایان ایرانی خود گسترش دهند.
۲. احساس ناامنی و عدم اطمینان از آینده که قابلیت پیش بینی را از بازار ایران سلب کرده است. کشورهای متخاصم بخصوص آمریکا تلاش بسیاری در امنیتی سازی ایران و ایجاد یک تصویر ناامن از ایران انجام داده اند.
اگر سیاست خارجی بخواهد دیپلماسی را در خدمت بهبود وضعیت اقتصادی قرار دهد با یک سوال اساسی رو به رو است:
چگونه می توان با حفظ عزت کشور و خطوط قرمز نظام وضعیت روابط خارجی را تغییر داد تا دیپلماسی بتواند نقش شایسته ای در بهبود وضعیت سهم اقتصادی کشور ایفا کند؟
به نظر من این کار نیازمند تدوین استراتژی «مدیریت تخاصم» با کشورهای متخاصم است. این سخن ناشی از این است که کشورهای غیر دوست یا با اندکی تساهل حقوقی کشورهای متخاصم ایران، مانع از گسترش روابط معنی دار ایران با بسیاری از کشورهای دوست شده اند. علاوه بر آن تخاصم مدیریت نشده با توجه به وضعیت فعلی روابط بین الملل، به امنیتی سازی و بلاتکلیفی بخش خصوصی و عمومی کشورهای دوست در رابطه ، دامن خواهد زد.
در طول تاریخ روابط بین الملل، روابط کشورها همواره ترکیبی از تخاصم و تفاهم بوده است. ما اولین کشوری نیستیم که در روابط خارجی خود با برخی کشورها دچار پیچیدگی و بی اعتمادی هستیم. نمی توان وضعیت های غیر دوستانه و متخاصم را در زمانی کوتاه سامان داد، ولی حکمت ما ایجاب می کند که چنین وضعیتی را مدیریت کنیم.
به زعم این یادداشت، مدیریت تخاصم یعنی وضعیتی که در آن روابط نزدیک و روان دیپلماتیک بین طرف هایی که همدیگر را به رسمیت شناخته اند ایجاد نشده یا با موانعی رو به رو است، ولی طرفین سعی می کنند با تعیین خطوط قرمز خود از گسترش تخاصم یا بی ثباتی بیشتر جلوگیری کنند. مدیریت تخاصم نیازمند مذاکرات جدی و رو در رو است که می تواند با استفاده از مکانیسمهای خاص خود که در روابط بین الملل نیز بی سابقه نیست انجام گیرد.
اکنون که ایران از نظر قدرت و بازدارندگی استراتژیک به درجه قابل قبولی رسیده است، با اطمینان بیشتری می تواند خطوطی را ترسیم کند تا دیپلماسی کشور بتواند بر اساس آن در خدمت توسعه اقتصادی قرار گیرد. در این صورت دیپلماسی می تواند از مسائل کلی و عمومی از روشهای کاربردی بیشتری در این راستا استفاده کند.