واکنش اکثر کاربران به آزادی الهه محمدی و نیلوفر حامدی طبعا ابراز خوشحالی است خاصه اگر دخترانی، همسرانی، خواهرانی، دوستانی، همکارانی و در یک کلمه عزیزانی با این سن و سال داشته باشند چرا که بیاغراق شبیهتریناند به غالب همنسلان خود و در مقابل، اقلیتی بر قوه قضاییه و حتی شخص رییس آن خرده میگیرند که چرا این دو آزاد شدهاند؟! در این فاصله خوشبختانه دادستان محترم تهران هم گفتهاند اتهام جاسوسی این دو محرز نشده و همین جای امیدواری دارد. جدای قلیلی که در داخل خوشحال نشدند واکنش بعضی هم در خارج چنین بود. در داخل به خاطر قاعده و نه استثنا دانستن زندان و در خارج هم علاقه به فضای دو قطبی. هیچ یک اما خوشبختانه در اکثریت نیستند. با این حال درباره چرایی ناخرسندی برخی مدعیان در داخل میتوان درنگ کرد به این خاطر که صدای بلندتر و دست گشادهتر و نه گشودهتری دارند.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- طی کمتر از 48 ساعت که از آزادی دو دختر خبرنگار – الهۀ محمدی خبرنگار روزنامۀ هممیهن و نیلوفر حامدی خبرنگار روزنامۀ شرق و البته به قید وثیقه و تا صدور حکم نهایی دادگاه تجدید نظر – میگذرد شاهد دو نوع واکنش در جامعه و فضای مجازی هستیم.
واکنش اکثر کاربران طبعا ابراز خوشحالی است خاصه اگر دخترانی، همسرانی، خواهرانی، دوستانی، همکارانی و در یک کلمه عزیزانی با این سن و سال داشته باشند چرا که بیاغراق شبیهتریناند به غالب همنسلان خود و در مقابل، اقلیتی بر قوه قضاییه و حتی شخص رییس آن خرده میگیرند که چرا این دو آزاد شدهاند؟!
در این فاصله خوشبختانه دادستان محترم تهران هم گفتهاند اتهام جاسوسی این دو محرز نشده و همین جای امیدواری دارد. جدای قلیلی که در داخل خوشحال نشدند واکنش بعضی هم در خارج چنین بود. در داخل به خاطر قاعده و نه استثنا دانستن زندان و در خارج هم علاقه به فضای دو قطبی. هیچ یک اما خوشبختانه در اکثریت نیستند. با این حال درباره چرایی ناخرسندی برخی مدعیان در داخل میتوان درنگ کرد به این خاطر که صدای بلندتر و دست گشادهتر و نه گشودهتری دارند.
هر چند گویا به خاطر تصاویری که از لحظات افتادن شال آنها ثبت شده (در حالی که در عکسهای دیگر که بر جلد یا صفحات داخل روزنامه های هممیهن، شرق، همدلی، اعتماد، سازندگی، جهان صنعت، پیامما و ستاره صبح و چند نشریه دیگر نشست روسری و کلاه بر سر دارند و نباید اسباب نگرانی باشد) پروندهای تشکیل شده و این یکی لبخند بر چهره آن اقلیت نشانده و آدم از خود میپرسد اینها مگر خودشان دختر ندارند؟! مگر خیلیهاشان از سهمیه تحصیلی و رانت شغلی برخوردار نشدهاند؟! دیگر چه می خواهند؟ هوا و آزادی را هم می خواهند انحصاری کنند؟ چرا از محدودیت دیگران استقبال میکنند؟