لیگ هیجدهم هم مردانه تمام شد و قفل درٍ ورزشگاه ها بر روی زنان باز نشد. ورود قاچاقی و مخفیانه دخترهای پسرنما هم نتوانست کمکی به حل این مسئله کند.
لیگ برتر فوتیال با همه جذایت ها و حواشی، خنده ها و اشکها به سر رسید و پرسپولیس به خانه قهرمانی رسید تا در کنار سپاهان پرافتخارین تیم لیگ برتر لقب گیرد. آن چه می خوانید10 برداشت و نکته از این فصل فوتبالی است:
۱- برانکو در این سه سال نشان داده که فوتبال را خوب می فهمد و به خوبی می تواند علمش را بومی سازی کرده و به فوتبال ایرانی ترجمه کند. او بی آنکه بخواهد نقصها را بهانه جویی کند؛ جوری دیگری به فوتبال ایرانی نگاه کرد تا این چنین افتخار ساز شود.
اقتصاد و سیاست هم به شدت محتاج امثال برانکو است.
10 بُرش از هجدهمین لیگ
۲- امیرقلعه نوعی دقیقا قالی کرمان است. .هر چه سن لیگ برتر بیشتر می شود، او دست نیافتی تر می شود. پنج قهرمانی لیگ برتر و دو قهرمانی جام حذفی و چند نایب قهرمانی و سومی در ایران، کارنامه پر افتخار مرد ۵۵ ساله قوتبال ایران است. سخت کوشی قلعه نوعی ستودنی است. او برای رسیدن به موفقیت ها، حریص و سیری ناپذیر است و بی توجه به گفته ها و شنیده ها، راه خود را به خوبی می رود؛ حتی اگر صدهزار نفر یک صدا او را رئیس مافیا بدانند.
۳- پدیده با گل محمدی پدیده لیگ برتر شد و اگر پرسپولیس یا سپاهان قهرمان جام حذفی شوند، به آسیا پرواز می کنند.
تیم های یحیی گل محمدی، جذاب، تاکتیک محور و هدفمند بازی می کنند. این خروجی قابل تحسین فنی در کنار حجب و حیا از گل محمدی شخصیتی کاریزما و دوست داشتنی ساخته است.
گل محمدی اگر با همین فرمان پیش برود، بی گمان دوباره به ایسنگاه سرمربیگری پرسپولیس می رسد. جایگاهی که فعلا در رهن برانکوست اما فوتیال نشان داده که بسیار بی وفاست و کافی است کمی پرسپولیس بلغزد تا حیا کن و رها کن ، شعار پرسپولیسی ها شود.
۴- نام نیکو گر بماند ز فوتبالیست؛ به کزو ماند قهرمانی و کاپیتانی
خسرو حیدری از فوتبالیست هایی است که محجوبانه توپ می زد و با حاشبه بیگانه بود. این منش باعث شد که خسرو مورد احترام آبی و قرمز باشد و در رفتنش از مستطیل سبز هر دو به نیکی از او بخوانند.
بازیکنانی که تعصب و غیرت را تکل های خشن و اعتراض به زمین و زمان برای دلربایی از هوادار می دانند؛ امثال خسرو حیدری را به تماشا بنشینند شاید به خود آیند.
۵- پرسپولیس بعد از قهرمانی نوستالژیک با افشین قطبی، دیگر روی آرامش و خوشبختی را ندید. در همین دوران افت بود که عدد چهار در برابر عدد شش برای رقیب آبی زایید. اما با آمدن برانکو، دوران یُسر رخ نمود و به تعبیر هادی نوروزی کاپیتان فقید این تیم، در کوچه پرسپولیسی هم عروسی برپا شد.
شخصیت تیمی و اعتقاد به پیروزی، از پرسپولیس تیمی ساخته است که به کمتر از قهرمانی رضایت نمی دهد حتی در فصلی که آن چنان چشم نواز و گیرا هم بازی نمی کرد
شکل دهی کار تیمی در کشوری که مردمش به کار تیمی عادت،اعتقاد و اعتماد ندارند، کاری بس سخت است و طاقت فرسا اما پرسپولیسِ برانکو بی توجه به نام ها،این ضعف تاریخی را پوشش داد تا هواداران این تیم سرمستانه بخوانند: حالاهاحالاها قهرمانیم.
۶- استقلال تهران با وجود اینکه در لیگ امسال بیشترین تعداد برد ( در کنار پرسپولیس و پدیده)، کمترین گل خورده و بیشترین تفاضل را دشت کرد اما برای ششمین دوره متوالی دستش از جام کوتاه ماند.
شاید بهترین پاسخ این ناکامی را فرهاد مجیدی داده باشد: « حرف تلخی که امروز می خواهم بگویم و در استقلال می بینم، این است که شخصیت فوتبالی استقلال که در دهه های گذشته وجود داشته، از بین رفته است.»
مجیدی گفته که آجر به آجر استقلال را می شناسد به همین دلیل می تواند این شخصیت فوتبالی را احیا کند.
۷- گفته می شود که هواداران استقلال در بازی با سپیدرود در اعتراض به فوتبال کثیف با ماسک به ورزشگاه آزادی آمده بودند. اگر چیپ فرشید اسماعیلی در دربی وارد درواره پرسپولیس می شد یا استقلال، سپاهان را شکست نمی داد، شاید امروز پرسپولیس قهرمان نبود. در فوتبال ناخالصی وجود دارد اما اینکه به صورت دیکته شده، جام را به دست تیمی بدهند، زاییده ذهن افراد دائم الشک است.
قانون نانوشته دائم الشکی به زمبن و زمان هیچ گاه از بین نمی رود اما همواره از تیمی به تیمی دیگر منتقل می شود.
در لیگ آینده هوارادان کدام تیم به این تردید و شک دچار می شوند؟؟
۸- اهتزاز این پرچم در آسمان لیگ برتر، حق مسلم بوشهری ها و جمی هاست.
در حال و هوای جام بردن پرسپولیس در جم؛ پارس به دست فراموشی سپرده نشود. این تیم سال سختی را پشت سر گذاشت. اگر در لیگ آینده، باز در بر روی همین پاشنه بچرخد، بی گمان پارس در اتمسفری شبیه هوای سیاه شده ی عسلویه تنفس خواهد کرد.
10 بُرش از هجدهمین لیگ
۹- در حالی که چهار ساعت مانده به پارس جم و پرسپولیس به ورزشگاه رفتم، باجه های فروش بلیط بسته بود اما تا دلتان بخواهد بلیط در بازار سیاه خرید و فروش می شد. این حجم بلیط در بازار سیاه برایم تعجب آور بود. دوست خبرنگاری می گفت دست اقای…. مسئول ….. مسابقات در کار است!!!!
با خرید بلیط در بازار سیاه، چهار ساعت مانده به بازی وارد ورزشگاه شدیم تا در در جوار افتاب نامهربان ساعت ها بر روی سکوی سیمانی بنشینیم. حوصله ها به شدت سر رفته بود و با کوچکترین اتفاقی؛ دعوایی بین تماشاگران رخ می داد.
این مدل ورزشگاه گردانی و مدیریت فوتبالی ماست که گویا هر چه تعداد عمر لیگ برتر هم اضافه می شود، قرار نیست در آن تغییری رخ دهد. بیچاره تماشاگر!!!
۱۰- لیگ هیجدهم هم مردانه تمام شد و قفل درٍ ورزشگاه ها بر روی زنان باز نشد. ورود قاچاقی و مخفیانه دخترهای پسرنما هم نتوانست کمکی به حل این مسئله کند.نا همچنان ممنوعیت و محدویت پاسخ اشتیاق و علاقه فراوان کسر قابل توجهی از بانوان علاقه مند به فوتبال باشد.
بی گمان روزی فرا می رسد که خط قرمزی بر این خط قرمز کشیده می شود و فوتبال مردانه-زنانه خواهد شد. شاید کمی دیر شاید کمی زود…