حزب همبستگی اسلامی ایران

فریاد یک انسان معمولی از جنگل‌های سیاه

هواداران لیورپول تا سالها این بازی بزرگ را فراموش نمی‌کنند. در ایران هم بسیاری گفتند بزرگترین غایب این دیدار، عادل فردوسی‌پور بود؛ شیفته لیورپول وشاید بعد گل چهارم فریاد زده:چیه این فوتبال اصلاً؟!

 

 «من یک انسان معمولی اهل جنگل‌های سیاه هستم. من معمولی هستم». این جمله خنده تمام حاضرین را به دنبال داشت. باید اعتماد به نفس بسیار بالایی داشته باشید که در مقابل تمام رسانه‌های جهان و قبل از اولین روز کاریتان در چنین پست مهمی اعلام کنید یک انسان عادی هستید. روزنامه زود دویچه به یاد صحنه معروف فیلم “زندگی برایان” افتاده بود که در آن برایان، قهرمان قصه سعی می‌کرد شاگردانس را قانع کند اصلاً ارزش تعریف و تمجیدهای آنها را ندارد. (صدایت را بلند کُن/ رافائل هونیک اشتاین/ مترجم آرمین زمانی/ نشر گلگشت)

 

این وصف حال یورگن کلوپ است. روزی که به فوتبال جزیره آمد. جایی که همه ژوزه مورینیو را با لقب خودخوانده «آقای خاص» می‌شناختند او گفت:« من معمولی‌ام». کلوپ را با مُشت‌های گره کرده، کلاه بر سر و ریش نتراشیده می‌شناسیم. همان مردی که دیشب وقارش را بعد از پیروزی باورنکردنی 4-0 مقابل بارسلونا در دیدار برگشت لیگ قهرمانان اروپا حفظ کرد.

 

هواداران بارسلونا هنوز هم باورشان نمی‌شود. گرچه آنها فصل پیش هم بعد از پیروزی 4-1 در نیوکمپ به همین سرنوشت دچار شدند و در رُم 3-0 به آس رم باختند و حذف شدند اما مگر می‌شود تیم بزرگی مثل بارسا با آن همه ستاره باتجربه دوبار از یک سوراخ گزیده شود؟ می شود. فوتبال همیشه سهل‌انگارها و ترسوها را سخت تنبیه می‌کند.

 

وقتی عثمان دمبله در دقیقه 96 بازی رفت، با ضربه‌ای بسیار بد و غیرمسئولانه بارسلونا را از زدن گل چهارم محروم کرد، یک لحظه گمان کردم که اگر بارسلونا بازی برگشت را ببازد آیا به این ضربه فکر می‌کند؟ اما باورم نشد. مگر می‌شود بارسلونا با مسی جادویی چهار – صفر ببازد؟ اما می‌شود! فوتبال بازی شجاعان است. همان که کلوپ بعد از بُرد گفت: بچه های من به لحاظ فکری هیولا هستند. آنها ترکیبی از شجاعت و مهارت فوتبال را به نمایش گذاشتند؛ این باورنکردنی بود.

 

حالا همه از لیورپول می‌گویند. تیمی که بدون محمد صلاح و فیرمینو به نظر شانسی نداشت اما دیوانه‌وار میل به بُردن داشت. همان اخلاقی که در تک‌تک سلول‌های یورگن کلوپ لانه کرده است. محمد صلاح با لباسی که رویش نوشته شده بود: Never give up (هرگز تسلیم نشو) بازی را نگاه می‌کرد. جمله‌ای که راز زندگی است. رمز پیروزی و تاب آوردن مقابل دشواری‌ها. آنها نترسیدند، تسلیم نشدند و حالا به فینال لیگ قهرمانان اروپا صعود کرده‌اند.

 

یورگن کلوپ

 

لیورپول شایسته این پیروزی بود. آنها در مجموع 4-3 به برتری رسیدند. تا ژوزه مورینیو لب به تحسین کلوپ باز کند و البته طعنه‌آمیز بگوید:کامبک لیورپول مقابل بارسلونا انعکاس شخصیت یورگن کلوپ بود؛ گل چهارم لیورپول در بازی های رده سنی زیر 14 و 15 سال به ثمر می‌رسد.

 

هواداران لیورپول تا سالها این بازی بزرگ را فراموش نمی‌کنند. در ایران هم بسیاری گفتند بزرگترین غایب این دیدار، عادل فردوسی‌پور بود. مردی که شیفته لیورپول است و احتمالاً بعد از گل چهارم لیورپول دور اتاق دویده و فریاد زده:چیه این فوتبال اصلاً؟! مگه میشه فوتبال این همه قشنگ باشه؟ تمام تن من داره می‌لرزه!

 

اگر او را از گزارشگری محروم نمی‌کردند شب گذشته احتمالاً این بازی را با شادی، سرمستی و قلبی که دیوانه‌وار می تپید گزارش می‌کرد اما همیشه باید چیزی کم باشد!

 

رافائل هونیک اشتاین در «صدایت را بلند کُن» می‌نویسد: باورهای مذهبی کلوپ به او دستور می‌دهند که زندگی‌اش را به عنوان فرصت و وظیفه‌ای برای کمک به دیگران ببیند. او در سال 2007 به روزنامه وست دیچه گفت:«به نظرم وظیفه ما این است که سرزمین کوچک‌مان را اندکی زیباتر کنیم.» کلوپ یک سال بعد و در مصاحبه‌ای با اشترن گفت:«زندگی برای این است که چیزهایی بهتر از خودمان به جای بگذاریم، خودمان را خیلی جدی نگیریم، تمام توان مان را به کار گرفته و دوست بداریم و دوست داشته بشویم».

 

حالا باید دید مردی که دوبار فینال لیگ قهرمانان را با بوریسیا دورتموند و لیورپول از دست داده، می‌تواند این بار لیورپول را به قهرمانی برساند و «چیزهای بهتری از خود» را در بندر لیورپول به یادگار بگذارد یا نه؟

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *