با رفتار ما، کسانی که میخواهند کالایی را به جامعه بدهند یا روی دستشان باد کرده است با یک شایعه گرانی، به راحتی بفروشند و سود ببرند.
عصرایران؛ شایعهای در شهر پچید که بنزین گران میشود، بخشی از مردم به پمپ بنزینها هجوم بردند تا باک خودروی خود را از بنزین هزار تومانی پر کنند. حتی آنهایی که تازه بنزین زده بودند هم به صف کسانی پیوستند که باکهای خالی داشتند. 5 لیتر بنزین هزار تومانی هم برای خیلیها ارزش مند بود.
دیروز بخشی از مردم به مثابه تشنگانی بودند که در بیابان سرابی دیده و دوان دوان به سوی او حرکت کرده بودند.
این اولین باری نبود که ما ایرانیها از ترس گران شدن، صف کشیدیم و تا جایی که توان داشتیم خریدیم. حکایت تلخی است اما باید قبول کرد، بسیاری از ما نگران آینده خود هستیم.
یک باک بنزین هزار تومانی و حس پیروزی
ما فکر میکنیم اگر نخریم، کلاه بزرگی به سرمان رفته است. پر کردن یک باک بنزین هزار تومانی مساوی به آرامش است و حس اینکه خدا رو شکر، سرم کلاه نرفت.
بله، این رفتار ما باعث میشود، کسانی که میخواهند کالایی را به جامعه بدهند یا روی دستشان باد کرده است با یک شایعه گرانی، به راحتی بفروشند و سود ببرند.
پوشک یادتان هست. گران شد و خبر گران شدن بیشترش هم دست به دست شد. آنهایی که بچه داشتند تمام داروخانههای شهر را گز کردند تا پوشک بخرند و دپو کنند.
این حرص ما برای خرید کردن در زمانه گرانی تنها و تنها به ضررماست. آنها که میفروشند سود میکنند و جیب ما خالی میشود.
فروشندهای که کالای گران میفروشد و میبیند که مردم میخرند، دیگر به فکر پایین آمدن قیمتها نمیافتد و سود زیاد زیر دندانش مزه میکند.
خودروسازها را ببینید؛ پرایدی که حدود 7 سال پیش 7 میلیون تومان بود، 50 میلیون میفروشند و مردم هم میخرند. آیا از آنها میشود انتظار داشت چشم خود را به سودی اینچنین ببندند؟
تقریبا همه از قیمتها شاکی هستیم و صدای وا اسفایمان گوش فلک را کر کرده است اما میخریم چون نگران آینده هستیم.
خوب در این شرایط چه باید کرد؟
در گام اول مسؤولان کشور باید شرایطی را فراهم کنند که مردم احساس آرامش داشته باشند و از آینده خود مطمئن شوند. متاسفانه مردم این روزها از فردای خود اطمینان ندارند چه برسد به ماه و سال ! آینده مه آلود، باعث میشود همه تنها جلوی پای خود را ببیند و کاری به دهها کیلومتر آن طرف تر نداشته باشند.
گام دوم خود مردم هستند. ما باید عطش خرید را در خود کم کنیم و زندگی کردن در زمانه گرانی را یاد بگیریم. خیلی از کالاهایی که گران است شاید چندان مورد نیاز ما نباشد، آنها را نخریم. برخی کالاها اساسی است و گاهی مردم مجبور به خرید میشوند اما برخی خریدها واقعا ضروری نیست و مشکلی در زندگی کا ایجاد نمیکند.
از این شهوت خرید کردن دست بکشیم تا حداقل در زمانی که به نظر میرسد مسؤولین قدرت درست کردن اوضاع کشور را ندارند، خودمان باری از دوشمان برداریم.