در چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، رسانه ها و به ویژه صدا و سیما، کوشیدند دستاوردهای 40 ساله جمهوری اسلامی را تبیین کنند: این که ما در 40 سال گذشته در ورزش صاحب چه عناوینی شده ایم، در علم چه جایگاهی داریم، چقدر مدرسه و دانشگاه و پل و راه ساخته ایم و اکنون بر خلاف دوران شاه، به جای آن که از خارج پزشک وارد کنیم، بیماران خارجی را پذیرش می کنیم و در نانو و موشک و هسته ای و سلول های بنیادین بین سرآمدان جهانیم و … .
واقعیت این است که همه این دستاوردها ارجمند و قابل افتخار هستند و باید هم در چله انقلاب، گزارشی از آنچه در این سال ها به دست آمده است به مردم داده می شد، خاصه آن که تمام این دستاوردهای غرور انگیز، برغم تحریم ها و تنگناهای متعدد حاصل شده اند.
اینک اما انقلاب اسلامی وارد دهه پنجم حیات خود شده است و این در حالی است که هنوز صدای جان بولتون آمریکایی در گوش ها می پیچد که ایران، جشن چهل سالگی انقلابش را نخواهد دید، اما دید.
حال که این اتفاق بزرگ رخ داده و دستاوردهای انقلاب نیز به خوبی اطلاع رسانی شده است – به ویژه صدا و سیما در این باره سنگ تمام گذاشت – نوبت امر مهم تری است که افرادی مثل بولتون روی عدم توجه ما به آن حساب کرده اند: خود انتقادی.
40 سال
ما در این سال ها مدام از آنچه “به دست آورده ایم” گفته ایم و بدان بالیده ایم اما اینک باید درباره آنچه “به دست نیاورده ایم” و باید به دست آوریم بگوییم و صادقانه هم بگوییم.
این که چقدر مدرسه ساخته ایم مهم است اما این که در این مدارس چه نسلی در حال پرورش است و کدام مهارت ها را خواهد آموخت و چه نقشی در جهان فردا خواهد داشت، مهم تر است.
این که چقدر موشک ساخته ایم، به معنای واقعی کلمه حیاتی است – کسانی که جنگ 8 ساله و کمبودهای موشکی ایران را در آن سال ها دیده اند خوب معنای این حیاتی بودن را می فهمند – ولی مهم تر این است که چقدر توانسته ایم با دنیا روابط خوبی داشته باشیم که نیازی به شلیک هیچ موشکی نباشد.
این که چقدر بیمارستان ساخته ایم و پزشک و پرستار تربیت کرده ایم مهم است اما مهم تر این است که میزان بهداشت و سلامت عمومی چقدر است؟
این که صادرات غیر نفتی مان فلان مقدار افزایش داشته است، عالی است اما باید دید سطح رفاه ، امنیت معیشتی و امید به آیند اقتصادی در کشور چقدر شده است؟
و در مجموع، این که چقدر سخت افزار به دست آورده ایم، مهم است اما نرم افزاری که بر روی این سخت افزارها نصب می شود و خروجی آن بسیار مهم تر است.
از اولین روز دهه پنجم انقلاب، باید سؤال اصلی ترین دغدغه حاکمان جمهوری اسلامی، این باشد: چگونه می توان دستاوردهای 40 سال نخست را به محملی برای رفاه، آسایش، آرامش، ثروت، صلح و امنیت با ثبات مردم ایران تبدیل کرد؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید مدام پرسید: به کدام هدف های انقلاب نرسیده ایم یا ناقص رسیده ایم.
و باز باید پرسید: “اکنون” مردم چه می خواهند و چگونه باید به آنچه می خواهند پاسخ داد؟
مردم نیز همه 80 میلیون ایرانی هستند و نه قشر و گروه خاصی.
هشدار که اگر همچنان به داشته ها و دستاوردها دل خوش کنیم و از نداشته ها و دست نیاورده ها غفلت کنیم، آن گاه داشته هایمان نیز مستهلک خواهند شد و ای بسا به ضد خودشان تبدیل شوند.
فراموش نکنیم نظامی که تثبیت شده است، از خود انتقادی و از پرداختن به نواقص نه تنها نمی ترسد بلکه خود مشوق آن است و استقبال می کند چرا که می داند حیاتش بدان بستگی دارد.