نقش پر رنگ زنان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و موفقیت نسبی آنان در راهیابی به پارلمان یک بار دیگر اهمیت حضور این قشر در عرصه های مختلف مدیریتی جامعه را به خوبی اثبات کرد.بر آوردهای موجود نشان می دهد میزان مشارکت زنان در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و راهیابی آنان به مجلس، بیش از دوره های گذشته است این موفقیت بیش از هر چیز از تکاپوی احزاب و تشکل های سیاسی در ارائه فهرستهای دربرگیرنده نام زنان و همچنین تغییر نگاه سنتی به حضور زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی ناشی می شود.در کنار این موارد، تحول در برخی قوانین وسیاستهای تسهیلکننده حضور زنان در عرصه های سیاسی نیز اهمیت قابل ملاحظهای دارد . هر دو جناح سیاسی کشور در ادوار مختلف به نحوی، به اهمیت نقش پذیری بانوان در عرصههای سیاسی و اجتماعی تاکید داشته اند.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمینه حضور زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی بیش از گذشته فراهم شد و به تدریج شمار دانش آموختگان زن، طی 37 سال افزایش چشمگیری یافت. در این مدت بخش قابل توجهی از فعالان بخش های مختلف اقتصادی، مدنی، فرهنگی، هنری و … و نیز پذیرفته شدگان دانشگاه ها را زنان تشکیل می دادند. به موازات این تحول، ضرورت واگذاری مشاغل و مسئولیت ها به زنان رشد شتابان گرفت و مجموعه ای از مدیران فعال زن در عرصه های مختلف پا به عرصه فعالیت گذاشتند.نگاهی به شمار ثبت نام ها از مجلس اول تا مجلس دهم به خوبی بیانگر رشد جدی مشارکت پذیری زنان در عرصه سیاسی است . طبق آمار وزارت کشور تعداد زنان ثبت نام کننده برای مجلس اول 90 تن بود که این رقم طی نزدیک به 40 سال یعنی در مجلس دهم به 1234 نفر رسیده که این امر رشد 14 برابری را نشان می دهد.در خصوص زنان راه یافته به مجلس نیز رشد نسبتا خوبی از دوره اول تا به امروز مشاهده شده مثلا در دورههای اول ، دوم و سوم 4 نماینده زن و در دوره دهم بدون احتساب دور دوم انتخابات ، 14نماینده زن به پارلمان راه یافته اند . صرفنظر از نگاه کمی ، بررسی کیفی عملکرد زنان در پارلمان نکته ای است که جای بحث و تحلیل دارد. برخی بر آوردها حاکی از انفعال و برخی دیگر از تکاپوی زنان نماینده در تصویب برخی قوانین حکایت داشته است.بررسیهای دقیقتر نشان می دهد در برخی ادوار زنان راه یافته به پارلمان حسب جناح بندی ها و نگرش های فراکسیونی خاص حتی در تصویب قوانین ضد زن مشارکت داشته و در برخی دیگر از دوره ها فارغ از نگاه و نگرش سیاسی در به ثمر رسیدن قوانین مطلوب در حوزه زنان نقش آفرینی کردهاند. این بر آورد در نهایت از موفقیت نسبی حضور زنان در مجلس حکایت دارد. اما نکته ای که در این تحلیل نباید آن را از نظر دور داشت تلاش برای بهبود فرآیند تاثیر گذاری زنان در عرصههای مختلف مدیریتی جامعه است. به لحاظ اجرایی و عملکردی ، زنان از توان سازماندهی و مدیریتی خوبی برخوردارند که می توان از این ظرفیت در سطوح مدیریتی بالاتر بهره برد . جامعه نیز ظرفیت سازی لازم برای تربیت فارغ التحصیلان زن در همه حوزه ها را داشته اما مسئله اینجاست که صرف توانایی علمی و آکادمیک نمی توان به تربیت مدیران فعال و تاثیر گذار امیدوار بود. به عبارت دیگر باید نهاد های غیر دولتی یا احزاب فعال رسمی و قانونی کشور ، آموزش توانمند سازی اجرایی و مدیریتی در راستای کادر سازی را در دستور کار خود قرار دهند . تحقق این امر می تواند تاثیر زیادی در راهیابی بیشتر زنان به مناصب اجرایی و بهبود فرآیند کیفیت رفتار مدیریتی آنان داشته باشد.
